بماند نام کسان از دو چیز جاویدان

بماند نام کسان از دو چیز جاویدان

  • شعر بماند نام کسان از دو چیز جاویدان _ ادیب الممالک 

     

    بماند نام کسان از دو چیز جاویدان

    یکی ز وسعت خاطر یکی ز لطف زبان

     

    گر از بلندی همت نشان ز مرد نماند

    نماند ایچ نشان از بلندی ایوان

     

    سرای دولت ویران شود ز دور فلک

    سرای همت تا حشر ماند آبادان

     

    مگر نبینی فرخنده سیف دین خان را

    بماند تا به ابد نام نیک از احسان

     

    پی حصول شرف میزبان گیتی را

    بخانه خود بر خوان همی برد مهمان

     

    وزیر شه بیکی اسب پیلتن بنشست

    پیادگان پریرخ در آن رکاب روان

     

    کجا پیاده شد آنجا که سیف دین خان داشت

    یکی سرای مقرنس چو گنبد نعمان

     

    روان سردار امروز شاد شد که پسرش

    زد از بلندی همت به چرخ شادروان

     

    ز روی فخر خداوند ملک را که بود

    امیر کل نظام و نظام ملک جهان

     

    بخانه برد و پرستش نمود و خدمت کرد

    نهاد مقدم پاکش بدیده از دل و جان

     

    شرف پذیرفت ایوان وی ز مقدم میر

    که خانه شرف مشتری است برج کمان

     

    جز او کرا رسد این رتبه آرزو کردن

    که تاج فخر بکیوان و میر در ایوان

     

    خدایگانا این بنده فخر دارد از آن

    که میزبان ترا ترجمان شده بزبان

     

    ازین کمینه بشکرانه تفقد تو

    طلب نمود یکی قطعه همچو آب روان

     

    که شرح شکر ترا اندر آن بیان سازد

    اگرچه شرح ثنایت نگنجدی ببیان

     

    جز اینکه گویم ای آفتاب اختر سوز

    جز اینکه گویم ای رای پیر و بخت جوان

     

    در آستانت سرهای دشمنان برخی

    بخاکپایت جانهای دوستان قربان

     

    اگر بگیتی مهمان یکی دو روز بماند

    تو تا قیامت برخوان عافیت مهمان

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)

     

    قالب شعر: قصیده

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    سرریز می‌کند صندوق پست – ساعت

    زنی هستم

    خاقانی اگر بسیج رفتن داری – ۲۳۲

    به کجا ؟ به عشق – زندگی را چه معنایی است

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    بماند نام کسان از دو چیز جاویدان

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «بماند نام کسان از دو چیز جاویدان یکی ز وسعت خاطر یکی ز لطف زبان گر از بلندی همت نشان ز مرد نماند نماند ایچ نشان از بلندی ایوان» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «در آستانت سرهای دشمنان برخی بخاکپایت جانهای دوستان قربان اگر بگیتی مهمان یکی دو روز بماند تو تا قیامت برخوان عافیت مهمان» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر بماند نام کسان از دو چیز جاویدان ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر بماند نام کسان از دو چیز جاویدان ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *