اگر-مراد-تو-ای-دوست-بی‌مرادی-ماست

اگر مراد تو ای دوست بی‌مرادی ماست – 43

  • دانلود دکلمه صوتی شعر اگر مراد تو ای دوست بی‌مرادی ماست سعدی – غزل 43 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. مراد خویش دگرباره من نخواهم خواست اگر قبول کنی ور برانی از بر خویش.

    شعر اگر مراد تو ای دوست بی‌مرادی ماست – غزل 43 – سعدی

     

    اگر مراد تو ای دوست بی‌مرادی ماست

    مراد خویش دگرباره من نخواهم خواست

     

    اگر قبول کنی ور برانی از بر خویش

    خلاف رای تو کردن خلاف مذهب ماست

     

    میان عیب و هنر پیش دوستان کریم

    تفاوتی نکند چون نظر به عین رضاست

     

    عنایتی که تو را بود اگر مبدل شد

    خلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست

     

    مرا به هر چه کنی دل نخواهی آزردن

    که هر چه دوست پسندد به جای دوست رواست

     

    اگر عداوت و جنگ است در میان عرب

    میان لیلی و مجنون محبت است و صفاست

     

    هزار دشمنی افتد به قول بدگویان

    میان عاشق و معشوق دوستی برجاست

     

    غلام قامت آن لعبت قباپوشم

    که در محبت رویش هزار جامه قباست

     

    نمی‌توانم بی‌ او نشست یک ساعت

    چرا که از سر جان بر نمی‌توانم خاست

     

    جمال در نظر و شوق همچنان باقی

    گدا اگر همه عالم بدو دهند گداست

     

    مرا به عشق تو اندیشه از ملامت نیست

    و گر کنند ملامت نه بر من تنهاست

     

    هر آدمی که چنین شخص دلستان بیند

    ضرورت است که گوید به سرو ماند راست

     

    به روی خوبان گفتی نظر خطا باشد

    خطا نباشد دیگر مگو چنین که خطاست

     

    خوش است با غم هجران دوست سعدی را

    که گرچه رنج به جان می‌رسد امید دواست

     

    بلا و زحمت امروز بر دل درویش

    از آن خوش است که امید رحمت فرداست

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    سعدی قالب: غزل وزن شعر: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)

     

    اگر مراد تو ای دوست بی‌مرادی ماست صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر اگر مراد تو ای دوست بی‌مرادی ماست سعدی است. این قطعه‌ها توسط حمیدرضا محمدی، سهیل قاسمی، محسن لیله‌کوهی، سعیده تهرانی‌نسب و پری ساتکنی عندلیب خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    نامه های احمد شاملو به آیدا

    گلچین اشعار عاشقانه ی فروغ فرخزاد

    شعر ما را همه شب نمی‌برد خواب سعدی – غزل 26

    شعر چون عهده نمیشود کسی فردا را خیام – رباعی 2

     

    معنی اگر مراد تو ای دوست بی‌مرادی ماست

    اگر مراد تو ای دوست بی‌مرادی ماست مراد خویش دگرباره من نخواهم خواست

    اگر آرزوی تو این است که ما به خواست و منظور خود که تو هستی دست نیابیم. از این پس از منظور خویش دست برمی داریم. [مراد= خواست و آرزو].

     

    معنی اگر قبول کنی ور برانی از بر خویش

    اگر قبول کنی ور برانی از بر خویش خلاف رای تو کردن خلاف مذهب ماست

    اگر ما را بپذیری و یا از نزد خود برانی، به جان پذیراییم زیرا بر خلاف رای تو عمل کردن با شیوۀ عاشقی ما سازگار نیست.

    [بر= نزد، پهلو / رای= اندیشه، نظر / مذهب= آیین و روش، عقیده و اعتقاد].

     

    معنی میان عیب و هنر پیش دوستان کریم

    میان عیب و هنر پیش دوستان کریم تفاوتی نکند چون نظر به عین رضاست

    در نزد دوستان بزرگوار و جوانمرد میان نقص و کمال تفاوتی وجود ندارد زیرا آنان با چشم رضایت و خشنودی به حال و کار دوستان می نگرند.

    [هنر= فضل و فضیلت / رضا= خشنودی و موافقت].

     

    معنی عنایتی که تو را بود اگر مبدل شد

    عنایتی که تو را بود اگر مبدل شد خلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست

    اگر عنایت و توجّه تو نسبت به ما تغییر یافته است. ارادت و میل ما نسبت به تو تباهی و آشفتگی نمی پذیرد.

    [مبدّل شدن= تغییر کردن / خلل= نقصان و تباهی / ارادت= دوستی از روی اخلاص و توجّه خاص / عنایت= توجّه و احسان، توجّه حضرت احدیّت به سالک و عارف کامل است. برخی گفته اند عنایت علم خداست به هر یک از موجودات به صورتی که هر چیز دارای اسباب و وسایلی باشد که شرط وصول آن به کمال مطلوب است و برخی دیگر گفته اند که عنایت، توجّه ولی و مرشد کامل است به سالک. سعدی در اشعار خود توجّه معشوق به عاشق را عنایت نامیده است].

     

    معنی مرا به هر چه کنی دل نخواهی آزردن

    مرا به هر چه کنی دل نخواهی آزردن که هر چه دوست پسندد به جای دوست رواست

    دل مرا با هر عملی که انجام دهی آزرده نخواهی ساخت. زیرا هر چیزی که دوست در حقِّ دوست خود بپسندد پذیرفتنی است.

    [به جایِ= در حقِِّ]

     

    معنی اگر عداوت و جنگ است در میان عرب

    اگر عداوت و جنگ است در میان عرب میان لیلی و مجنون محبت است و صفاست

    اگر قبیلۀ لیلی و مجنون در اثر دشمنی به جان هم افتند و با هم بجنگند. باز هم در میان لیلی و مجنون دوستی و صفا و صمیمیّت حکم فرما خواهد بود.

    [عداوت= دشمنی / صفا= خلوص، یکرنگی، صمیمیّت].

    لیلی و مجنون= لیلی، دختر مهدی بن سعد یا مهدی بن ربیعه بود که مجنون بن قیس بن ملوّح عاشق او شد و در عشق او سر به بیابانها نهاد و در فراق معشوقه شعرها گفت و خاک ها بر سر ریخت. در ادب عرفانی فارسی، لیلی مظهر عشق ربّانی و الوهیت و مجنون مظهر روحِ ناآرامِ بشری که بر اثر دردها و رنج های جانکاه، دیوانه شده و در صحرای جنون و دلدادگی سرگردان است و در جستجویِ وصالِ حق به وادی عشق درافتاده و می خواهد به مقامِ قربِ حضرتِ لایزال واصل شود اما بدین مقام نمی رسد، مگر آن روزی که از قفسِ تن رها شود. از داستان عشقِ لیلی و مجنون شاید بیش از هر داستانِ عشقی دیگری در ادب فارسی سخن گفته شده است. ادب غنایی فارسی و ترکی مملوّ است از داستان این دو دلداده که سرآغاز آن تقریباََ از «لیلی و مجنونِ نظامی گنجوی» است. این اثر بعدها موردِ توجه و تقلید شعرای متعدد قرار گرفته است. (فرهنگ اساطیر)

     

    معنی هزار دشمنی افتد به قول بدگویان

    هزار دشمنی افتد به قول بدگویان میان عاشق و معشوق دوستی برجاست

    با سخن بدگویان و سخن چینان میان مردم دشمنی به وجود می آید. امّا میان دو دلداده دوستی با سخن بدگویان به دشمنی بدل نمی شود.

    [قول= سخن، گفته].

     

    معنی غلام قامت آن لعبت قباپوشم

    غلام قامت آن لعبت قباپوشم که در محبت رویش هزار جامه قباست

    بندۀ قد و بالای آن معشوق قبا پوشی هستم که در اشتیاق چهرۀ زیبایش از غایت بی تابی جامه ها دریده شده است.

    [لعبت= در لغت به معنی عروسک و پیکرِ نگاشته / قبا= جامه ای بلند که جلوی آن تا پایین باز است و معمولاََ با بند و قیطان بسته می شود / جامه قبا بودن= کنایه از پاره و چاک بودن جامه].

     

    معنی نمی‌توانم بی‌ او نشست یک ساعت

    نمی‌توانم بی‌ او نشست یک ساعت چرا که از سر جان بر نمی‌توانم خاست

    من نمی توانم لحظه ای بی او زنده بمانم. چرا که بی او نشستن مثل از جان دست کشیدن است. به سخن دیگر، او جان من است و بی جان زیستن محال است.

    [ساعت= لحظه / برخاستن از سر جان= کنایه از جان را رها کردن است].

     

    معنی جمال در نظر و شوق همچنان باقی

    جمال در نظر و شوق همچنان باقی گدا اگر همه عالم بدو دهند گداست

    چهرۀ زیبای معشوق در برابر ماست و این تماشای جمال او چیزی از اشتیاق ما نسبت به وی نمی کاهد. درست همانطور که اگر تمام دنیا را به گدا دهند باز هم دست از گدایی و خواهندگی برنمی دارد.

    [جمال= قامت و صورت زیبای یار / نظر= چشم / شوق= اشتیاق و آرزومندی، و آن جَستن دل است برای دیدن معشوق و در نزد عارفان آتشی است که خداوند در دل اولیای خود قرار می دهد].

     

    معنی مرا به عشق تو اندیشه از ملامت نیست

    مرا به عشق تو اندیشه از ملامت نیست و گر کنند ملامت نه بر من تنهاست

    من در عشق ورزیدن به تو بیمی از سرزنش دیگران به خود راه نمی دهم زیرا سرزنش فقط بر من تنها نیست. چرا که من تنها کسی نیستم که به تو عشق می ورزم.

    [اندیشه= ترس و بیم / ملامت= سرزنش].

     

    معنی هر آدمی که چنین شخص دلستان بیند

    هر آدمی که چنین شخص دلستان بیند ضرورت است که گوید به سرو ماند راست

    هر انسانی که چنین اندام دلربایی را ببیند. بی تردید خواهد گفت که او مانند سرو، راست قامت است.

    [شخص= تن و بدن، قامت / دلستان= دلربا و زیبا].

     

    معنی به روی خوبان گفتی نظر خطا باشد

    به روی خوبان گفتی نظر خطا باشد خطا نباشد دیگر مگو چنین که خطاست

    گفتی که نگاه کردن به صورت زیبارویان درست نیست. نه این نگریستن خطا نیست و تو هم دیگر این سخن را بر زبان نیاور. زیرا که کلام تو نادرست است.

     

    معنی خوش است با غم هجران دوست سعدی را

    خوش است با غم هجران دوست سعدی را که گرچه رنج به جان می‌رسد امید دواست

    سعدی با اندوه جدایی دوست شاد و سرخوش است و با وجود مشقّت و رنج جانکاه از دست یافتن به دارو و درمان نومید نیست.

     

    معنی بلا و زحمت امروز بر دل درویش

    بلا و زحمت امروز بر دل درویش از آن خوش است که امید رحمت فرداست

    مصیبت و دشواری های زندگی امروز (این جهانی) از آن جهت به دل درویش ناخوشایند نیست و آنها را تحمّل می کند که به رحمت و بخشایش فردا (جهان آخرت) امیوار است. [درویش= فقیر و تهی دست / امروز، فردا= کنایه از دنیا و آخرت است].

     

     

    دیدگاه کاربران درباره‌ی غزل اگر مراد تو ای دوست بی‌مرادی ماست سعدی

    ابی میگوید:

    “غلام قامت آن لعبت قباپوشم”
    ب معشوق سعدی در این غزل قباپوش است، قبا تا جایی که من متوجه هستم، لباس مردانه است. اگر این مقدمه درست باشد، سعدی با صراحت تمنای وصال لعبتی را می کند که مذکر است!
    اینکه به قول ادبا “شاهد بازی” در ادبیات فارسی و طبعا در واقعیت خاجی در زمانه خودش زایج بوده با همه عجیب بودنش، برای من سوال نیست.
    چیزی که برای من سواله اینه که چطور جامعه مذهبی و بسته آن دوران، این را قبول میکرده که سعدی در شعر خودش به این مسیله اشاره مستقیم کنه!
    از طرفی، برام جالبه بدونم در ذهن سعدی چه می گذرد؟ سعدی که اشعاری در مدح پیامبر و خلیفه و … داره و بطور کلی، در اشعارش یک مسلمان معتقد می نماید، افشای تمایل به لعبت مذکرکه یک مکروه دینی است را چگونه توجیه می کند(یا چگونه این دو را باهم جمع می کند تا اخلاق، وجدان و اعتقاد خودش را راضی (توجیه) کند؟)

     

    امین میگوید:

    این غزل سعدی بی نظیر است.در هر بیت شاهکاری خلق شده که روح انسان رو جلا میده…
    جمال در نظر و شوق همچنان باقی
    گدا اگر همه عالم بدو دهند گداست
    بعید میدونم چنین اسلوب معادله ی عجیبی در جای دیگری و از بیان شاعر دیگری خلق شده باشه

     

    ناشناس میگوید:

    سعدی خداوندگار سخن شیرین پارسی است . تنها کافی است این شیرینی در شیرینی آواز محمدرضا شجریان درآمیزد ، آن گاه طوطیان شکـــــّـــرخای هندوستان بر این شیرینی رشک خواهند برد .

     

     

    معنی غزل اگر مراد تو ای دوست بی‌مرادی ماست سعدی چیست؟

    اگر آرزوی تو این است که ما به خواست و منظور خود که تو هستی دست نیابیم. از این پس از منظور خویش دست برمی داریم. [مراد= خواست و آرزو].

     

    شعر اگر مراد تو ای دوست بی‌مرادی ماست اثر کیست؟

    این شعر اثر سعدی شیرازی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    مهدیه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *