انصاف-نبود-آن-رخ-دلبند-نهان-کرد

انصاف نبود آن رخ دلبند نهان کرد – 180

  • دانلود دکلمه صوتی شعر انصاف نبود آن رخ دلبند نهان کرد سعدی – غزل 180 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. امروز یقین شد که تو محبوب خدایی. امروز یقین شد که تو محبوب خدایی.

     

    شعر انصاف نبود آن رخ دلبند نهان کرد – غزل 180 – سعدی

     

    انصاف نبود آن رخ دلبند نهان کرد

    زیرا که نه روییست کز او صبر توان کرد

     

    امروز یقین شد که تو محبوب خدایی

    کز عالم جان این همه دل با تو روان کرد

     

    مشتاق تو را کی بود آرام و صبوری

    هرگز نشنیدم که کسی صبر ز جان کرد

     

    تا کوه گرفتم ز فراقت مژه‌ام آب

    چندان بچکانید که بر سنگ نشان کرد

     

    زنهار که از دمدمه کوس رحیلت

    چون رایت منصور چه دل‌ها خفقان کرد

     

    باران به بساط اول این سال ببارید

    ابر این همه تأخیر که کرد از پی آن کرد

     

    تا در نظرت باد صبا عذر بخواهد

    هر جور که بر طرف چمن باد خزان کرد

     

    گل مژده بازآمدنت در چمن انداخت

    سلطان صبا پر زر مصریش دهان کرد

     

    از دامن که تا به در شهر بساطی

    از سبزه بگسترد و بر او لاله فشان کرد

     

    شاید که زمین حله بپوشد که چو سعدی

    پیرانه سرش دولت روی تو جوان کرد

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    سعدی قالب: غزل وزن شعر: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)

     

    انصاف نبود آن رخ دلبند نهان کرد صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر انصاف نبود آن رخ دلبند نهان کرد سعدی است. این قطعه‌ها توسط حمیدرضا محمدی، سعیده تهرانی‌نسب و حمیدرضا محمدی خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    نامه های احمد شاملو به آیدا

    گلچین اشعار عاشقانه ی فروغ فرخزاد

    شعر ما را همه شب نمی‌برد خواب سعدی – غزل 26

    شعر چون عهده نمیشود کسی فردا را خیام – رباعی 2

     

    دیدگاه کاربران درباره‌ی غزل انصاف نبود آن رخ دلبند نهان کرد سعدی

    ناشناس میگوید:

    تا کوه گرفتم ز فراقت مژه‌ای آب
    چندان بچکانید که بر سنگ نشان کرد
    از آن دم که از دوری تو ویلان و سرگردان راه کوه را پیش گرفتم آنچنان گریسته ام که داغ این جدایی و اشکهایم بر سنگ نشان شده است
    بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران/کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
    زنهار که از دمدمه کوس رحیلت
    چون رایت منصور چه دل‌ها خفقان کرد
    داد و بیداد آنگاه که هیاهوی کوس رفتن تو به گوش میرسد چه دلها که از این جدایی به لرزه در می آید بسان لرزش پرچم لشکر پیروز.

     

    ناشناس میگوید:

    گل مژده بازآمدنت در چمن انداخت
    سلطان صبا پر زر مصریش دهان کرد
    گل سرخ پیام آور بازآمدنت به گلزار(سرزمین مادری) شد،زمانی که شکوفا شد و دهانش به لطف باد صبا پر از زر مصری(ریسه زرد) شد.
    از دامن که تا به در شهر بساطی
    از سبزه بگسترد و بر او لاله فشان کرد
    از دامن کوه تا دروازه شهر بساطی از سبزه بگسترد و لاله افشانی کرد.

     

     

    شعر انصاف نبود آن رخ دلبند نهان کرد اثر کیست؟

    این شعر اثر سعدی شیرازی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    مهدیه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»