ساری پی دانه سیر می کرد

ساری پی دانه سیر می کرد

  • شعر ساری پی دانه سیر می کرد _ ادیب الممالک

     

    ساری پی دانه سیر می کرد

    در دامن کوهسار و هامون

     

    ناگه تله ای بدید در دشت

    با قامت گوژ و پشت وارون

     

    گفتش الف قدت چرا شد

    چون پیکر دال و قامت نون

     

    گفتا شب و روز سجده دارم

    بر درگه کردگار بیچون

     

    گفتش ز چه روی استخوانت

    از پوست همی شده است بیرون

     

    گفتا ز ریاضت است کاینسان

    کاهیده تنم بسان مجنون

     

    گفتا ز چه این طناب پشمین

    شد بسته به پیکر همیون

     

    گفتا که شعار فقر باشد

    پشمین چو طراز شاهی اکسون

     

    گفتا که بدستت اندر این چوب

    از چیست چو گرزه فریدون

     

    گفت ای پسر این عصای پیری است

    کش دهر خمیده قد موزون

     

    گفتا به کف تو دانه از چیست

    چون خوشه به کشتزار گردون

     

    گفتا ز برای مستحقی است

    تا صدقه دهم بر او همیدون

     

    گفتا به منش ببخش اینک

    گفتا ز منش بگیر اکنون

     

    چو خواست ربایدش ز هر سو

    زد جیش بلا بر او شبیخون

     

    گردید اسیر و شد گرفتار

    افتاد بدام و گشت مسجون

     

    قی قی زد و گفت آه و افسوس

    کاین جمله فسانه بود و افسون

     

    این است سزای آنکه گردید

    بر زاهد خرقه پوش مفتون

     

    اینست جزای آنکه دل بست

    بر زهد مرائیان ملعون

     

    ای اهل زمانه پند گیرید

    از حال فکار این جگر خون

     

    شمر است و یزید اینکه بینید؟

    در کسوت بایزید و ذوالنون

     

    امروز بود طراز محراب

    دوشینه به باده بود مرهون

     

    از رخت وجود او پلیدی

    کی پاک کند شخار و صابون

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)

     

    قالب شعر: قطعه

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    حال دلم طوفانیست

    در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم

    آن شنیدم خیمه ای از شاه روس

    مردم ایران دو فرقه اند که هر یک

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    ساری پی دانه سیر می کرد

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «ساری پی دانه سیر می کرد در دامن کوهسار و هامون ناگه تله ای بدید در دشت با قامت گوژ و پشت وارون» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «امروز بود طراز محراب دوشینه به باده بود مرهون از رخت وجود او پلیدی کی پاک کند شخار و صابون» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر ساری پی دانه سیر می کرد ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر ساری پی دانه سیر می کرد ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *