دوش خواندم در کتابی کز در اندرز و پند

دوش خواندم در کتابی کز در اندرز و پند

  • شعر دوش خواندم در کتابی کز در اندرز و پند _ ادیب الممالک 

     

    دوش خواندم در کتابی کز در اندرز و پند

    گفت با منصور عباسی حکیمی ارجمند

     

    ای که خوانی خویش را قائم مقام مصطفی

    گر خلیفه احمدی از کار احمد گیر پند

     

    داشت خیرالمرسلین چوبی چو چوپانان بدست

    زانکه او بر خلق چوپان بود و مردم گوسپند

     

    جبرئیل از حق پیام آورد بروی کای رسول

    تو دوای هر علیلی داروی هر دردمند

     

    این ید بیضا که داری از عصا مستغنی است

    کاژدها را در جوال آری و شیر اندر کمند

     

    رحم کن بر این ضعیفان کز هراس چوب تو

    گشته دلها خسته و جانها دژم تن ها نژند

     

    چوب از کف نه، مکن مرعوب، جان خلق را

    نیست در خور تلخی از شکر، درشتی از پرند

     

    رحمة للعالمین را دست شد در آستین

    وان عصای آسمان فرسا بخاک اندر فکند

     

    چون شنیدی این حکایت گوش ده تا گویمت

    نکته ای پاکیزه تر از مشگ و شیرین تر ز قند

     

    گفت در قرآن خدا با مصطفی از روی جد

    هر کجا دیدی محارب ای رسول ارجمند

     

    بایدش آویختن بر دار یا راندن ز ملک

    یا بریدن دست و پایش را ز مفصل بندبند

     

    گردنش بشکن که شاخ امنیت از بن شکست

    ریشه اش برکن که نخل عافیت از ریشه کند

     

    هر کجا گسترده بینی رخت و آسوده تنش

    رختش از آن کو تنش زاندر برون باید فکند

     

    هم بدینسان بر کلیم و بر مسیح و زر تهشت

    حق تعالی گفته در توریة و انگلیون و زند

     

    با همه پیغمبران این است فرمان خدای

    بند نه بر دست و پای بنده چون نشنید پند

     

    هر که با یزدان و پیغمبر محارب شد تنش

    خسته با شمشیر به یا بسته در زنجیر و بند

     

    هیچ میدانی محارب کیست آن پتیاره ای

    کز نهیبش خستگان را ناله از دل شد بلند

     

    در خبر از حضرت باقر شنیدستم که گفت

    شد محارب آنکه یازد خنجر و تازد سمند

     

    آنکه بندد در محلت تیغ و افرازد سنان

    یا بزه سازد کمان در کوچه و پیچد کمند

     

    مادگان لرزند از بیمش چو از صرصر درخت

    کودکان جنبند از هولش چو بر آتش سپند

     

    مهتران را رو همی بر عرض و جاه آید زیان

    کهتران را زو بسی بر مال و جان آید گزند

     

    شاخ طوبی را کند فرسوده از یک تندباد

    آب کوثر را کند آلوده با یک زهرخند

     

    این خبر گر راست باشد کشت باید هر دمی

    صدهزاران زین ستمکاران زشت خودپسند

     

    هر که مر بیچارگان را ساخت نیلی پیرهن

    پرنیانی سرخ باید دوخت بر تنش از پرند

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)

     

    قالب شعر: قصیده

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    بیدار شدم با قطعه‌ ای رؤیا در کف – خواب عشقی گمشده است

    خاقانی را غم نو و درد کهن – ۲۷۷

    71 – دگر ره لعبت طاوس پیکر – پاسخ دادن شیرین خسرو را

    خطی از «ورلن» است – پایان

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    دوش خواندم در کتابی کز در اندرز و پند

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «دوش خواندم در کتابی کز در اندرز و پند گفت با منصور عباسی حکیمی ارجمند ای که خوانی خویش را قائم مقام مصطفی گر خلیفه احمدی از کار احمد گیر پند» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «این خبر گر راست باشد کشت باید هر دمی صدهزاران زین ستمکاران زشت خودپسند هر که مر بیچارگان را ساخت نیلی پیرهن پرنیانی سرخ باید دوخت بر تنش از پرند» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر دوش خواندم در کتابی کز در اندرز و پند ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر دوش خواندم در کتابی کز در اندرز و پند ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *