دوش آن بت سیمین لب آمد به بالینم همی

دوش آن بت سیمین لب آمد به بالینم همی – غزل137

  • شعر دوش آن بت سیمین لب آمد به بالینم همی _ غزل137 _ ادیب الممالک 

     

    دوش آن بت سیمین لب آمد به بالینم همی

    برداز نگاهی بوالعجب جان و دل و دینم همی

     

    بدرالدجی شمس الحقی در کار دادم رونقی

    زان پس که بودم بیدقی بنمود فرزینم همی

     

    چون برگ گل رخساره اش در دشت زرین باره اش

    روشن شد از نظاره اش چشم جهان بینم همی

     

    چون دید از جور و ستم افتاده ام در بحر غم

    بخشید آن زیبا صنم بر جان مسکینم همی

     

    گفتا غمم فرموش کن گفتارم اندر گوش کن

    برخیز و جامی نوش کن از لعل شیرینم همی

     

    نشناختم آن ماه را شمع و چراغ راه را

    نادید چشمم شاه را از اشک خونینم همی

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)

     

    قالب شعر: غزل

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    باور نداشتم که چنین واگذاریم – موج خیز

    چون درخت فروردین پرشکوفه شد جانم – یک دامن گل

    ماه رمضان بنهفت آن چهره نورانی

    لمن رسم اطلال سقتهاالسحائب

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    دوش آن بت سیمین لب آمد به بالینم همی

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «دوش آن بت سیمین لب آمد به بالینم همی برداز نگاهی بوالعجب جان و دل و دینم همی بدرالدجی شمس الحقی در کار دادم رونقی زان پس که بودم بیدقی بنمود فرزینم همی» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «گفتا غمم فرموش کن گفتارم اندر گوش کن برخیز و جامی نوش کن از لعل شیرینم همی نشناختم آن ماه را شمع و چراغ راه را نادید چشمم شاه را از اشک خونینم همی» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر دوش آن بت سیمین لب آمد به بالینم همی ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر دوش آن بت سیمین لب آمد به بالینم همی ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *