داورا از پس این غم که ترا رخ بنمود

داورا از پس این غم که ترا رخ بنمود

  • شعر داورا از پس این غم که ترا رخ بنمود _ ادیب الممالک 

    در تعزیت

     

    داورا از پس این غم که ترا رخ بنمود

    شادی اندر دل ما رخ ننماید هرگز

     

    تا تو چون غنچه خوری خون و ز غم تنگدلی

    خاطر گل به گلستان نگشاید هرگز

     

    تا دل زار تو از داغ برادر ریش است

    در چمن باد صبا نافه نساید هرگز

     

    آن شنیدم که شکیب کم و غم افزون است

    یا رب آن کم نشود وین نفزاید هرگز

     

    ناشکیبا مشو از غصه خدا را که به دهر

    ناشکیبی ز تو ای خواجه نشاید هرگز

     

    حاش الله چو تو صاحبدلی از سوگ و دریغ

    نخراشید رخ و انگشت نخاید هرگز

     

    دل چنان سخت کن امروز در این غم که کسی

    جز به پولاد و حدیدش نستاید هرگز

     

    شکر لله پسری داری با فر و بها

    که چنو مادر ایام نزاید هرگز

     

    آهنین جوشنی از صبر و شکیبائی پوش

    کایچ مقناطیس او را نرباید هرگز

     

    با وجود وی و برهان و مجیر از غم دهر

    دل مجموع تو آشفته نباید هرگز

     

    بزدا زنگ غم از آینه دل ورنه

    زنگ از آینه گیتی نزداید هرگز

     

    نقد دیدار رفیقان حضر مغتنم است

    کز سفر یار سفر کرده نیاید هرگز

     

    بنده بیش از تو خورد خون جگر میدانی

    که به افسانه سخن می نسراید هرگز

     

    لیک ما کاخ گلینیم و جهان معبر سیل

    کاخ گل در گذر سیل نپاید هرگز

     

    پای دانا را چون رشته تقدیر ببست

    جز بدرگاه مقدر نگراید هرگز

     

    دستغیب آن گهری را که برین بنده زداست

    خر دو فلسفه ما نگشاید هرگز

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)

     

    قالب شعر: قطعه

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    حال دلم طوفانیست

    در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم

    آن شنیدم خیمه ای از شاه روس

    مردم ایران دو فرقه اند که هر یک

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    داورا از پس این غم که ترا رخ بنمود

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «داورا از پس این غم که ترا رخ بنمود شادی اندر دل ما رخ ننماید هرگز تا تو چون غنچه خوری خون و ز غم تنگدلی خاطر گل به گلستان نگشاید هرگز» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «پای دانا را چون رشته تقدیر ببست جز بدرگاه مقدر نگراید هرگز دستغیب آن گهری را که برین بنده زداست خر دو فلسفه ما نگشاید هرگز» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر در تعزیت ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر در تعزیت ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *