دانا باید ز روی فکر زند دم

دانا باید ز روی فکر زند دم – غزل89

  • شعر دانا باید ز روی فکر زند دم _ غزل89 _ ادیب الممالک 

    در طی تقریظ مفصل بر کتاب حالت نگاشته میرزا محمد حسین ملک الکتاب فراهانی فرماید

     

    دانا باید ز روی فکر زند دم

    تا ز پس دم زدن همی نخورد غم

     

    هست سخن مرد را ترازوی دانش

    نیست بسنجیده مرد تا نزند دم

     

    جز بسخن کان ترازوی هنرستی

    پایه نگیرد فزونی و نشود کم

     

    پس تو سخن گوی را شناخت توانی

    ره نبری بر شناس اخرس و ابکم

     

    نیست سخنگوی راستگوی خداجوی

    جز ملک ملک فضل در همه عالم

     

    احمد را باوه مرتضی را فرزند

    دانش را زاده مردمی را بن عم

     

    شاه بکتاب عصر کردش سالار

    زانکه ز کتاب بود یکسره اقدم

     

    راستی آنرا مسلم است که هرگز

    جز بدر کردگار می نشود خم

     

    ریشه گردون اگر زین بدر آید

    گفته وی استوار ماند و محکم

     

    ای ز جمال تو چشم بینش روشن

    وی ز کمال تو باغ دانش خرم

     

    کلکت با رد به نثر لؤلؤ منثور

    فکرت دارد عقود نظم منظم

     

    فضل و هنر بوده مرکسان را زین پیش

    لیک در این عصر بر تو گشته مسلم

     

    طبع تو بر آسکون طرازد کشتی

    فکر تو بر آسمان فرازد سلم

     

    هوش روان گر بچشم خلق درآید

    عقل مصور توئی و روح مجسم

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)

     

    قالب شعر: غزل

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    باور نداشتم که چنین واگذاریم – موج خیز

    چون درخت فروردین پرشکوفه شد جانم – یک دامن گل

    ماه رمضان بنهفت آن چهره نورانی

    لمن رسم اطلال سقتهاالسحائب

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    دانا باید ز روی فکر زند دم

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «دانا باید ز روی فکر زند دم تا ز پس دم زدن همی نخورد غم هست سخن مرد را ترازوی دانش نیست بسنجیده مرد تا نزند دم» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «طبع تو بر آسکون طرازد کشتی فکر تو بر آسمان فرازد سلم هوش روان گر بچشم خلق درآید عقل مصور توئی و روح مجسم» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر در طی تقریظ مفصل بر کتاب حالت نگاشته میرزا محمد حسین ملک الکتاب فراهانی فرماید ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر در طی تقریظ مفصل بر کتاب حالت نگاشته میرزا محمد حسین ملک الکتاب فراهانی فرماید ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۳ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *