خدایگانا از گرد راه موکب تو

خدایگانا از گرد راه موکب تو

  • شعر خدایگانا از گرد راه موکب تو _ ادیب الممالک 

     

    خدایگانا از گرد راه موکب تو

    خدا گواست که شد چشم بندگان روشن

     

    ورود مقدم میمونت اندر این سامان

    بود چو مقدم اردی بهشت در گلشن

     

    تو زنده سازی در ملک داد و دانش را

    چنانکه باد بهاری به باغ سرو سمن

     

    ولی چه سود که این بنده با هزار دریغ

    رهین بستر در دم درون بیت حزن

     

    شکسته بازویم از سنگ منجنیق قضا

    فتاده حیران چون مورلنگ در به لگن

     

    زمانه پنجه و بازوی حقگذار مرا

    شکست تا نتواند گرفتن آن دامن

     

    به خیره ز آن که ترا دامنی است پهن و دراز

    فراخ بر قد و بالای این سپهر کهن

     

    به فضل خویش کنی هر شکسته را جبران

    ز لطف خویش کنی هر رمیده را ایمن

     

    علی الخصوص رهی را که از نخستین روز

    در آستانه رفیع تو بوده است وطن

     

    بگیر دستم و جبران کن این شکستگیم

    که دست چرخ نیارد به بسته تو شکن

     

    بنان سحر بیان مرا که در مدحت

    ز خامه عنبر سارا فشاند و مشک ختن

     

    به جرم آنکه ز دامان خواجه گشت جدا

    بهم شکست و شد اکنون و بال در گردن

     

    ولی چه باک که گر دستم اوفتاده ز کار

    نمانده است زبانم به مدحتت ز سخن

     

    گرم چو شاخ صنوبر شکسته دست امید

    به صد زبانت سرآیم مدیحه چون سوسن

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)

     

    قالب شعر: قطعه

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    حال دلم طوفانیست

    در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم

    آن شنیدم خیمه ای از شاه روس

    مردم ایران دو فرقه اند که هر یک

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    خدایگانا از گرد راه موکب تو

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «خدایگانا از گرد راه موکب تو خدا گواست که شد چشم بندگان روشن ورود مقدم میمونت اندر این سامان بود چو مقدم اردی بهشت در گلشن» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «ولی چه باک که گر دستم اوفتاده ز کار نمانده است زبانم به مدحتت ز سخن گرم چو شاخ صنوبر شکسته دست امید به صد زبانت سرآیم مدیحه چون سوسن» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر خدایگانا از گرد راه موکب تو ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر خدایگانا از گرد راه موکب تو ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *