خاقانیا-چو-آب-رخت-رفت-در-سال-خاقانی

خاقانیا چو آب رخت رفت در سال – ۷۳

  • خاقانیا چو آب رخت رفت در سال خاقانی – قطعه ۷۳

     

     

    خاقانیا چو آب رخت رفت در سال

    مستان نوال کس که وبال آشنای اوست

     

    بر خستگی دل مطلب مرهم قبول

    نه دل نه مرهمی که جراحت فزای اوست

     

    آن را که بشکنند نوازش کنند باز

    یعنی که چون شکست نوازش دوای اوست

     

    پنداری آن شتر که بکشتند، گردنش

    پر زر از آن کنند خون‌بهای اوست

     

    گیرم که کان زر شود آن گردن شتر

    او را ز زر چه سود که سودش بقای اوست

     

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    خاقانی وزن شعر: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف) قالب شعر: قطعه

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان نا آشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

     

     

     

    قطعه خاقانیا چو آب رخت رفت در سال اثر کیست؟

    این قطعه اثر خاقانی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    تینا

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *