به-چشمک-این-همه-مژگان-به-هم-مزن-یارا

به چشمک این همه مژگان به هم مزن یارا – شعر غزاله صبا

  • به چشمک این همه مژگان به هم مزن یارا – شعر غزاله صبا شهریار

     

    به چشمک این همه مژگان به هم مزن یارا

    که این دو فتنه به هم می‌زنند دنیا را

     

    چه شعبده است که در چشمکان آبی تو

    نهفته‌اند شب ماهتاب دریا را

     

    تو خود به جامه خوابی و ساقیان صبوح

    به یاد چشم تو گیرند جام صهبا را

     

    کمند زلف به دوش افکن و به صحرا زن

    که چشم مانده به ره آهوان صحرا را

     

    به شهر ما چه غزالان که باده پیمایند

    چه جای عشوه غزالان بادپیما را

     

    فریب عشق به دعوی اشک و آه مخور

    که درد و داغ بود عاشقان شیدا را

     

    هنوز زین همه نقاش ماه و اختر نیست

    شبیه‌سازتر از اشک من ثریا را

     

    اشاره غزل خواجه با غزاله تست

    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را

     

    به یار ما نتوان یافت شهریارا عیب

    جز این قدر که فراموش می‌کند ما را

     

    غزل غزاله صبا شهریار

    البته لازم به ذکر است که نام این غزل شهریار «غزاله صبا» است اما به طور معمول در میان مردم به مصرع اول آن یعنی «به چشمک این همه مژگان به هم مزن یارا» معروف است.

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    شهریار قالب: غزل وزن شعر: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)

     

    به چشمک این همه مژگان به هم مزن یارا صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر به چشمک این همه مژگان به هم مزن یارا شهریار است. این قطعه‌ها توسط پری ساتکنی عندلیب خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

     

     

    دیدگاه کاربران درباره‌ی غزل به چشمک این همه مژگان به هم مزن یارا شهریار

     

    مرتضی می گوید:

    اشارات دو بیت آخر:
    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
    که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را (حافظ)
    جز این قدر نتوان گفت بر جمال تو عیب
    که مهربانی از آن طبع و خو نمی آید (سعدی)
    جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب
    که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را (سعدی)

    طنین می گوید:

    با سلام. ابیات6-8-9-10-12 را اضافه کنین لطفا
    بیت6:ندانم از چه به سر شور عشقبازی نیست پریوشان عفیف فرشته سیما را بیت8:قبیله ها همه عاشق شوند با تو ولی قبیله ای است که مجنون شوند لیلی را
    بیت9:میان ما و تو پیری حجاب و فاصله نیست چه یوسفی که فراموش کند زلیخا را
    بیت10:اگر چه مریم قدس است،رسم وامق نیست
    که چشم باز کند جز جمال عذرا را
    بیت12:حریم روضه رضوان حرام من بادا
    گر اختیار کنم جز طواف طوبا را

    محمد غفاری می گوید:
    شهریار بسیاری از غزلها را با استقبال از حافظ سروده واین عزل هم چنین است ودر این بیت: «اشاره غزل خواجه با غزاله تست
    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را » تضمینی از مصراع این بیت حافظ را هم کرده است. :صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
    که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را

     

    غزل به چشمک این همه مژگان به هم مزن یارا اثر کیست؟

    این شعر اثر شهریار است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    پوریا ‌پلیکان
    Latest posts by پوریا ‌پلیکان (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *