ای ز قسطنطین به دارالمک ایران تاخته

ای ز قسطنطین به دارالمک ایران تاخته

  • شعر ای ز قسطنطین به دارالمک ایران تاخته _ ادیب الممالک 

     

    ای ز قسطنطین به دارالمک ایران تاخته

    صیت دانش در صف کون و مکان انداخته

     

    گه چو ابر اندر بهاران خیمه بر دریا زده

    گه چو سیل از کوهساران سوی صحرا تاخته

     

    در گلوی حق پرستان شهد رحمت ریخته

    بر سر اعدای دین شمشیر عدوان آخته

     

    شاد زی در پیشگاه شهریار حق شناس

    ای به درگاه شهنشه سر ز پا نشناخته

     

    تو بشه فرمان گذاری ما ترا فرمان پذیر

    تو به دولت باخته دل ما ترا دلباخته

     

    تابشی از برق تیغت خرمن مه سوخته

    جنبشی از نوک کلکت کار عالم ساخته

     

    آن یکی شمع کرامت در زمین افروخته

    وان دگر چتر شهامت بر سپهر افراخته

     

    عنقریبستی که بینم مر ترا ز اقبال شه

    ساخته کار زمین زی آسمان پرداخته

     

    تا تو از شادی چو کبکان در نشاط و خنده ای

    دشمنت بادا ز غم کوکو زنان چون فاخته

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)

     

    قالب شعر: قطعه

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    حال دلم طوفانیست

    در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم

    آن شنیدم خیمه ای از شاه روس

    مردم ایران دو فرقه اند که هر یک

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    ای ز قسطنطین به دارالمک ایران تاخته

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «ای ز قسطنطین به دارالمک ایران تاخته صیت دانش در صف کون و مکان انداخته گه چو ابر اندر بهاران خیمه بر دریا زده گه چو سیل از کوهساران سوی صحرا تاخته» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «عنقریبستی که بینم مر ترا ز اقبال شه ساخته کار زمین زی آسمان پرداخته تا تو از شادی چو کبکان در نشاط و خنده ای دشمنت بادا ز غم کوکو زنان چون فاخته» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر ای ز قسطنطین به دارالمک ایران تاخته ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر ای ز قسطنطین به دارالمک ایران تاخته ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *