ای دبستان فضل را شاگرد

ای دبستان فضل را شاگرد

  • ای دبستان فضل را شاگرد

    در تعداد پایتخت دول عالم

     

    ای دبستان فضل را شاگرد

    در لب خود حدیث من کن ورد

     

    تا بعون خدای عزوجل

    بشمرم بر تو پای تخت دول

     

    مرکز ملک جم بود «تهران »

    «پکن » از چین و «کابل » از افغان

     

    هند «کلکته » مصر «قاهره »دار

    «توکیو» از ژاپن و حبش «گندار»

     

    «فاس » از مارک است «بیرمه » سیام

    ترک «قسطنطینه » دان به تمام

     

    مجر وتمسه راست شهر«وین »

    از سوس «برن » و از گرگ «آتن »

     

    «لیزبون » پرتغال و «لاهه » هلند

    ز انگلیس است «لندن » و «ایرلند»

     

    پای تخت فرانسه «پاریس »

    مرکز روس «پطربورغ » نویس

     

    «مادرید» است زان اسپانی

    «برلن » است از پروس و آلمانی

     

    هم «بلگراد» راز سرببی بین

    ز آن مونته نگرو بود «ستین »

     

    از دانیمارک خود «کپنهاک » است

    کاندران لعبتان چالاک است

     

    چون ز ارض جدید رفت سخن

    از اتازونی است «واشنتن »

     

    شهر «مکزیک » زان مکسیکر

    «بگتا» از کلمپ و «لیما» پرو

     

    «سان دوزه » ز آن «کاستاریکا» گیر

    از «برازیل » «یوژانر» پذیر

     

    «سان تیاگو» ز «شیلی » است اما

    «کاراکاس » است از «ونه زویلا»

     

     

    مطالب بیشتر در:

    وزن شعر: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)

     

    قالب شعر: فرهنگ فارسی

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    حال دلم طوفانیست

    در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم

    آن شنیدم خیمه ای از شاه روس

    مردم ایران دو فرقه اند که هر یک

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    ای دبستان فضل را شاگرد

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «ای دبستان فضل را شاگرد در لب خود حدیث من کن ورد تا بعون خدای عزوجل بشمرم بر تو پای تخت دول» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : ««سان دوزه » ز آن «کاستاریکا» گیر از «برازیل » «یوژانر» پذیر «سان تیاگو» ز «شیلی » است اما «کاراکاس » است از «ونه زویلا»» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    در تعداد پایتخت دول عالم

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر در تعداد پایتخت دول عالم ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *