امروز دیدم یار را آن رونق هر کار را

امروز دیدم یار را آن رونق هر کار را – 19

  • دانلود دکلمه صوتی امروز دیدم یار را آن رونق هر کار را مولانا – غزل 19 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. می‌شد روان بر آسمان همچون روان مصطفا خورشید از رویش خجل گردون مشبک همچو دل.

     

    امروز دیدم یار را آن رونق هر کار را مولانا – غزل 19

     

    امروز دیدم یار را آن رونق هر کار را

    می‌شد روان بر آسمان همچون روان مصطفا

     

    خورشید از رویش خجل گردون مشبک همچو دل

    از تابش او آب و گل افزون ز آتش در ضیا

     

    گفتم که بنما نردبان تا برروم بر آسمان

    گفتا سر تو نردبان سر را درآور زیر پا

     

    چون پای خود بر سر نهی پا بر سر اختر نهی

    چون تو هوا را بشکنی پا بر هوا نه هین بیا

     

    بر آسمان و بر هوا صد رد پدید آید تو را

    بر آسمان پران شوی هر صبحدم همچون دعا

     

     

     

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    مولانا قالب: غزل وزن شعر: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)

     

    امروز دیدم یار را آن رونق هر کار را صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر امروز دیدم یار را آن رونق هر کار را مولانا است. این قطعه‌ها توسط پری ساتکنی عندلیب و سیده سحر حسینی و زهرا بهمنی خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان نا آشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

     

     

     

     

    نظرات کاربران درباره غزل امروز دیدم یار را آن رونق هر کار را

    حسین گودرزی می گوید:
    به نام خداوند بخشنده و مهربان
    بنظر می آید که در این غزل مولانا نفس را به درستی مانع پرواز روح می داند. ولی پرسش اساسی این است که این نفس لعین، چه نسبتی با سر دارد. سر که محل تفکر و حاکم بر کل فعالیت های بدن است و تنها جایی است که توان امر کردن دارد ( توجه به کلمه نفس اماره) و وجه تمایز انسان از حیوان است؟؟؟!!!
    شاید مولانا از معدود عرفای ایرانی بوده است که خاستگاه نفس را به طور دقیق مشخص کرده است. اما این “سر” که می تواند انسان را با تفکر مثبت و خلاقانه به کره ماه برساند مگر چه اشتباه و خطایی می تواند مرتکب شود؟؟؟
    اما اشتباهات ویرانگر “سر”:
    1- یکی دانستن خود واقعی (روحی که قرار است پرواز کند) با افکار، بدن، هیجان هایی نظیر ترس و اضطراب، اشیائی نظیر خانه و اتومبیل و پست و مقام و… است.
    2- ساختن هویت کاذب و واقعی پنداشتن آن از جریان های فکری. به عنوان مثال ما از میزان تحصیلاتمان هویت می سازیم خودمان را دکتر و مهندس و غیره می دانیم و براین اساس هویت ویژه و واقعی، برای خودمان متصوریم.
    3- استفاده نابجا و بیش از حد و سرطانی از افکار لجام گسیخته که قرار بود، مطیع و فرمانبر ما باشند نه حاکم دیکتاتور بسیار امر کننده…
    و بسیاری اشتباهات عدیده دیگر…

    آرام علیزادگان می گوید:
    تا زمانی که پا بر پله ای نذاشتی اون پله بلندتر و بالاتر از سطحیست که تو در اون قرار گرفتی……..برداشت از “پا نهادن” از نظر من کاملا اینجا به برتر بودن و بلندتر بودن سر اشاره میکنه (نردبانی که میتونه تو رو به آسمان هدایت کنه)…از اونجا که
    سر در واقع جایگاه اندیشست و مرکز فرماندهی بدن…در سطح فیزیکی قبل از اینکه پاهات حرکت کنند سرت باید فرمان حرکت رو صادر کرده باشه از طریق فعالیت اعصاب در مغز این عمل قبل از حرکت پاها انجام شده((البته در آخرین تحقیقات علمی ثابت شده که چند صدمه ثانیه قبل از تصمیم گرفتن به حرکت فرمان حرکت صادر شده از قبل … ناخودآگاه حرکت فرمان داده شده که این کشفیات بشر رو به سرعت داره به متافیزیک پیوند میده به شکلی که متافیزیک دیگه ماورای طبیعت نیست کاملا طبیعی و قابل آزمایش و اثبات هستش)))… خلاصه که اندیشه قبل از پا حرکت میکنه
    که البته بحث کلا چیز دیگه ایه
    توجه کنیم مولانا نردبانی خواست و اون نگفت سرت(نردبان) رو بذار زیر پات گفت آویزان کن زیر پات یعنی از اول نردبانشو روی هوا قرار داده
    “چون پای خود بر سر نهی پا بر سراختر نهی”
    بلافاصله بعد از پا گذاشتن روی سر اشاره میکنه به اینکه پاتو روی کهکشان گذاشتی (هلوگرافیک بودن جهان) کهکشان در خلا معلقه
    و درست همون زمان میگه :
    “چون تو هوا را بشکنی پا برهوا نه هین بیا” زمانی که این کارو میکنه در واقع هوا رو شکسته (با حرکت با سرعت یا بیشتر از سرعت نور که در این حالت” هم ارزی جرم و انرژی” به بی نهایت میرسه ) و ادامه میده
    “بر آسمان و بر هوا صد رد پدید آید تو را” (. طبق مفاهیم فیزیک وقتی جرمی سرعت میگیره هنگام شکستن دیوار صوتی, موجهای دواری شکل میگیره و اثر و ردی باقی میذاره مثل رد موجهای اطراف سنگی که در برکه ی آب صاف انداخته میشه) این رو میشه به جهانهای موازی تشبیه کرد که در اون حال تو به این درک میرسی که همه ی جهان و جهانها از حرکت خود تو شکل میگیرن…
    در هر صورت در همه ی ابعاد (خورد زیراتمی و یا کلان اخترشناسی) و …علوم غریبه و علوم نظری و عملی و ریاضی و انسانی …همگی در عصر ما با مفهومی به نام انرژی به هم پیوند خوردند و همگی اتفاق نظر دارند که انرژی عنصر اصلی تشکیل دهنده ی هست و نیست ماست
    چه نشستیم که به جای دعا هر صبح باید خودمون به آسمانها پر بکشیم که کاملا امکانپذیره
    تو درون هستی هستی همزمان که هستی درون توست
    “””صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی”””
    برای بیت “”گردون مشبک همچو دل”” هم تو ضیحات و عکسهای علمی زیادی از نظر میگذره که نمیخوام سخنم طولانی بشه.

     

     

     

     

    امروز دیدم یار را آن رونق هر کار را اثر کیست؟

    اثر مولانا است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    رُعیام

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *