از آن سو فرنگیس ژولیده موی

از آن سو فرنگیس ژولیده موی

  • از آن سو فرنگیس ژولیده موی

    زاری کردن فرنگیس در فراق والده بلقیس بانوی خود

     

    از آن سو فرنگیس ژولیده موی

    خروشیده جان و خراشیده روی

     

    بزد قفلی از آهن اندر حصار

    که دشمن نیارد بدان سو گذار

     

    پس آنگه بر آمد به بالای بام

    فروزنده مانند ماهی تمام

     

    بدست اندرش دست بلقیس زار

    خروشان و جوشان چو ابر بهار

     

    چو افتاد چشمش به بانوی خویش

    فرنگیس بگشود گیسوی خویش

     

    برآورد آوازه از سطح بام

    که ای بانوی مهربان تر زمام

     

    برفتند یارانت زین جایگاه

    کجا بی سپهدار ماند سپاه

     

    همه رخ نهفتند از یاریت

    نکردند دیگر هواداریت

     

    من و دخترت اندرین آستان

    بماندیم چون مهربان پاسبان

     

    چو دشمن بتازد در اینجا سمند

    ببام حصار اندر آرد کمند

     

    بمانیم در دست خون خوارگان

    بما بر بگویند سیارگان

     

    کجا لاف نیروی مردان زنیم

    نتابیم از ایراکه گریان زنیم

     

    اگر خان اکبر به بیند مرا

    بدین خرمی کی گزیند مرا

     

    ز بند گران دست بندم کند

    به پستان ز یک سو کمندم کند

     

    همی روز روشن گشاید سرم

    برهنه سر آرد به خیل اندرم

     

    مرا گردن از بند سنگین کند

    زخون اندرم پنجه رنگین کند

     

    به سختی و زاری بیازاردم

    گرفتار بندگران داردم

     

    خروشد درون و خراشد رخم

    به تندی و تلخی دهد پاسخم

     

    ترا خوش که رفتی و آسوده ای

    ز آهنگ دشمن نفرسوده ای

     

    نیفتادی اندر کمند عدو

    نگشتی ابا دشمنان روبرو

     

     

    مطالب بیشتر در:

    وزن شعر: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)

     

    قالب شعر: منظومه

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    حال دلم طوفانیست

    در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم

    آن شنیدم خیمه ای از شاه روس

    مردم ایران دو فرقه اند که هر یک

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    از آن سو فرنگیس ژولیده موی

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «از آن سو فرنگیس ژولیده موی خروشیده جان و خراشیده روی بزد قفلی از آهن اندر حصار که دشمن نیارد بدان سو گذار» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «ترا خوش که رفتی و آسوده ای ز آهنگ دشمن نفرسوده ای نیفتادی اندر کمند عدو نگشتی ابا دشمنان روبرو» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    زاری کردن فرنگیس در فراق والده بلقیس بانوی خود

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر زاری کردن فرنگیس در فراق والده بلقیس بانوی خود ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *