نیاز

آتشی بود و فسرد – شکست نیاز

  • آتشی بود و فسرد – شعر شکست نیاز فروغ فرخزاد

     

    آتشی بود و فسرد
    رشته ای بود و گسست
    دل چو از بند تو رست
    جام ِجادویی اندوه شکست

    آمدم تا به تو آویزم
    لیک دیدم که تو آن شاخهٔ بی برگی
    لیک دیدم که تو بر چهرهٔ امیدم
    خندهٔ مرگی

    وه چه شیرینست
    بر سر گور تو ای عشق نیاز آلود
    پای کوبیدن

    وه چه شیرینست
    از تو ای بوسهٔ سوزندهٔ مرگ آور
    چشم پوشیدن

    وه چه شیرینست
    از تو بگسستن و با غیر تو پیوستن
    در به روی غم دل بستن
    که بهشت اینجاست
    به خدا سایهٔ ابر و لب کشت اینجاست

    تو همان به ، که نیندیشی
    به من و درد روانسوزم
    که من از درد نیاسایم
    که من از شعله نیفروزم

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    بهاره خدابنده
    Latest posts by بهاره خدابنده (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»