شعر سفر احمد شاملو

خدای را مسجد من كجاست – سفر

  • دانلود دکلمه صوتی شعر سفر شاملو + پخش آنلاین و متن کامل. خدای را مسجدِ من كجاست ای ناخدای من؟ در كدامین جزیره‌ی آن آبگیرِ ایمن است كه راهش از هفت دریای…

    خدای را مسجد من كجاست – سفر

    خدای را
    مسجدِ من كجاست
    ای ناخدای من؟
    در كدامین جزیره‌ی آن آبگیرِ ایمن است
    كه راهش
    از هفت دریای بی‌زنهار می‌گذرد؟

    از تنگابی پیچاپیچ گذشتیم
    با نخستین شام سفر،
    كه مزرعِ سبزِ آبگینه بود.

    و با كاهشِ شب
    ــ كه پنداری
    در تنگه‌ی سنگی
    جای
    خوش‌تر داشت ــ
    به دریایی مرده درآمدیم
    با آسمان سربیِ كوتاهش
    كه موج و باد را
    به سكونی جاودانه
    مسخ كرده بود،
    و آفتابی رطوبت‌زده
    كه در فراخیِ بی‌تصمیمیِ خویش
    سرگردانی می‌كشید و
    در تردیدِ میانِ فرونشستن و برخاستن
    به ولنگاری
    یله بود.

    ما به سختی در هوای گندیده‌ی طاعونی دم می زدیم و
    عرق‌ریزان
    در تلاشی نومیدانه
    پارو می‌كشیدم
    بر پهنه‌ی خاموشِ دریای پوسیده
    كه سراسر
    پوشیده ز اجسادی‌ست
    كه چشمانِ ایشان
    هنوز
    از وحشتِ توفانِ بزرگ
    برگشاده است
    و از آتشِ خشمی كه به هر جنبنده در نگاهِ ایشان است
    نیزه‌های شكن‌شكنِ تُندر
    جُستن می‌كند.

    و تنگاب‌ها
    و دریاها.

    تنگاب‌ها
    و دریاهای دیگر…

    آنگاه به دریایی جوشان در آمدیم
    با گرداب‌های هول
    و خرسنگ‌های تفته
    كه خیزاب‌ها
    بر آن
    می‌جوشید.

    «ــ اینك دریای ابرهاست…
    اگر عشق نیست
    هرگز هیچ آدمیزاده را
    تابِ سفری اینچنین
    نیست!»

    چنین گفتی
    با لبانی كه مدام
    پنداری
    نامِ گلی را
    تكرار می‌كنند.

    و از آن هنگام كه سفر را لنگر برگرفتیم
    اینك كلام تو بود از لبانی
    كه تكرار بهار و باغ است.

    و كلام تو در جانِ من نشست
    و من آ ن را
    حرف
    به حرف
    باز
    گفتم.
    كلماتی كه عطرِ دهانِ تو را داشت.

    و در آن دوزخ
    ــ كه آبِ گندیده
    دود كنان
    بر تابه‌های تفته‌ی سنگ
    می‌سوخت ـ
    رطوبتِ دهانت را
    از هر یكانِ حرف
    چشیدم.

    و تو به چربدستی
    كشتی را
    بر دریای دمه خیزِ جوشان
    می‌گذرانیدی.
    و كشتی
    با سنگینیِ سیّالش،
    با غژّاغژِّ دکل‌های بلند
    ــ كه از بار غرور بادبان‌ها پَست می‌شد ــ
    در گذارِ از دیوارهای پوكِ پیچان
    به كابوسی می‌مانست
    كه در تبی سنگین
    می‌گذرد.

    امّا
    چندان كه روزِ بی‌آفتاب
    به زردی نشست،
    از پس تنگابی كوتاه
    راه
    به دریایی دیگر بردیم
    كه به پاكی
    گفتی
    زنگیان
    غم غربت را در كاسه‌ی مرجانی آن گریسته‌اند و من اندوهِ ایشان را و تو اندوهِ مرا.

    و مسجدِ من
    در جزیره‌یی‌ست
    هم از این دریا.
    اما كدامین جزیره، كدامین جزیره، نوحِ من ای ناخدای من؟
    تو خود آیا جُستجوی جزیره را
    از فرازِ كشتی
    كبوتری پرواز می‌دهی؟
    یا به گونه‌ای دیگر؟ به راهی دیگر؟
    ــ كه در این دریا بار
    همه چیزی
    به صداقت
    از آب
    تا مهتاب
    گسترده است،
    و نقره‌ی كدرِ فَلسِ ماهیان
    در آب
    ماهی دیگر است
    در آسمانی
    باژگونه ــ

    در گستره‌ی خلوتی ابدی
    در جزیره‌ی بكری
    فرود آمدیم.

    گفتی:
    «ــ اینت سفر، كه با مقصود فرجامید:
    سختینه‌یی به سرانجامی خوش!»

    و به سجده
    من
    پیشانی بر خاك نهادم.

    خدای را
    نا خدای من!
    مسجد من كجاست؟
    در كدامین دریا
    كدامین جزیره؟ــ
    آنجا كه من از خویش برفتم تا در پای تو سجده كنم
    و مذهبی عتیق را
    ــ چونان مومیایی شده‌یی از فراسوهای قرون
    به وِردگونه‌یی
    جان بخشم.

    مسجدِ من كجاست؟

    با دستهای عاشقت
    آنجا
    مرا
    مزاری بنا كن!

    آذر ۱۳۴۴

     

    تقدیمیه: به بانوی صبر و ایثار آنوش سرکیسیان کَتر

     

    خدای را مسجد من كجاست

    «شعر سفر» که با سطر «خدای را مسجد من كجاست» شروع می‌شود، از آلبوم ققنوس در باران است که شاملو با صدای زیبای خود آن را خوانده و مرتضی حنانه نیز موسیقیِ جاودانه‌ای را با آن هماهنگ کرده است. دانلود دکلمه خدای را مسجد من كجاست در باکس زیر موجود است.

     

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    پیشنهاد ویژه برای احمد شاملو

    شعر جاده آن سوی پل احمد شاملو

    شعر چهار سرود برای آیدا احمد شاملو

    شعر با همسفر احمد شاملو

    نامه های احمد شاملو به آیدا

     

     

    خدای را مسجد من کجاست

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «خدای را مسجدِ من كجاست ای ناخدای من؟ در كدامین جزیره‌ی آن آبگیرِ ایمن است كه راهش از هفت دریای بی‌زنهار می‌گذرد؟» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین احمد شاملو که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطرها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای احمد شاملو بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطرهای پایانی یعنی : «كدامین جزیره؟ــ آنجا كه من از خویش برفتم تا در پای تو سجده كنم و مذهبی عتیق را ــ چونان مومیایی شده‌یی از فراسوهای قرون به وِردگونه‌یی جان بخشم. مسجدِ من كجاست؟ با دستهای عاشقت آنجا مرا مزاری بنا كن!» از چه سطرهایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای سفر

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر سفر احمد شاملو بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

     

     

     

     

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۳ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»