شعر در فروبند نیما یوشیج
در فروبند که با من دیگر
رغبتی نیست به دیدار کسی
فکر کاین خانه چه وقت آبادان
بود بازیچه ی دست هوسی
هوسی آمد و خشتی بنهاد
طعنه ای لیک به بی سامانی،
دیدمش، راه از او جستم و گفت:
بعد از اینت شب و این ویرانی.
گفتم: آن وعده که با لعل لبت؟
گفت: تصویر سرابی بود آن.
گفتم: آن پیکر دیوار بلند؟
گفت: اشارت ز خرابی بود آن.
گفتم: آن نقطه که انگیخته دود؟
گفت: آتش زده ی سوخته ای ست،
استخوان بندی بام و در او
مرگ را لذت اندوخته ای ست.
گفتمش: خنده نبندد پس از این
آفتابی، نه چراغی با من.
گفت: آن به که بپوشی از شرم
چهره ی خویش به دست دامن.
دست غمناکان- گفتم- اما
از پس در به زمین می ساید.
-خنده آورد لبش- گفت: ولیک
هولی استاده به ره می پاید.
می درخشد گر افق، اهرمنی ست
نیمسوزیش به کف دود اندود.
مرد آن در که امیدش بگشاد
با بیابان هلاکش ره بود.
جاده خالی ست، فسرده ست امرود
هرچه می پژمرد از رنج دراز.
مرده هر بانگی در این ویران
همچو کز سوی بیابان آواز.
وز پس خفتن هر گل، نرگس
روی می پوشد در نقشه ی خار.
در فروبند دگر هیچکسی،
نیستش با کس رای دیدار.
شعر در فرو بند که با من دیگر صوتی
چه کسانی این شعر را خواندهاند؟
با کلیک روی لینکهای زیر میتوانید به دکلمهها و آوازهای مربوط به شعر «در فرو بند نیما یوشیج» دسترسی داشته باشید.
دکلمه صوتی شعر در فرو بند با صدای احمد شاملو + دانلود
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
مطالب بیشتر در:
دیدگاه شما برای شعر در فروبند نیما
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر در فروبند نیما یوشیج بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
در فرو بند که با من دیگر رغبتی نیست به دیدار کسی
نام این شعر نیما یوشیج در فروبند است اما در بین مردم به در فرو بند که با من دیگر رغبتی نیست به دیدار کسی ، گفتم آن وعده که با لعل لبت ، طعنه ای نیز به بی سامانی نیز معروف است.
فروردین 1327
قالب شعر: چهار پاره
برای ورود به اینستاگرام نیما یوشیج اینجا کلیک کنید
پیشنهاد ویژه برای نیما یوشیج:
کتابهای نیما یوشیج:
مجموعه کامل اشعار نیما یوشیج
درباره هنر شعر و شاعری نیما یوشیج
یادداشت های روزانه نیما یوشیج
- اوزان و بحرهای شعر فارسی - سپتامبر 24, 2023
- اشعار، ترجمهها و نقدهای احمد شاملو - سپتامبر 13, 2023
- اشعار احمد شاملو + بیوگرافی - سپتامبر 10, 2023