از درون پنجره ی همسایه ی من – شعر من لبخند نیما یوشیج
از درون پنجره ی همسایه ی من
یا ز ناپیدای دیوار شکسته ی خانه ی من
از کجا یا از چه کس دیری ست
رازپرداز نهان لبخنده ای این گونه در حرف است:
-من در اینجایم نشسته.
از دل چرکین دم سرد هوای تیره با زهر نفس هاتان رمیده
دل به طرف گوشه ای خاموش بسته
راه برده پس برون تیرگی های نفس های به زهرآلوده تان در هر کجا، هر سو
که نهان هستید از مردم، منم حاضر،
خوبتان بر کارها ناظر،
در سراسر لحظه های سرد،
آن زمان که گرمی از طبع شما مقهور رفته،
وز شما اندیشه ی مفلوج باطل دوست
بر هوای راه های دور رفته؛
در سراسر لحظه های گرم،
آن زمان که همچو کوران، همچو بی وزنان،
دست بر دیوار می پایید؛
همچو مفلوجان بی پای و زمین گیر
سر به روی خاک می سایید
و نگاه بی هدفتان بر سریر سنگ های چرک سوده است.
آن زمان که بر جبین تنگتان تابان شراری می شود تبدیل
به جدار سرد خاکستر
لیک مشتی سرد خاکستر جبین تنگتان را سوخته یکسر.
آن زمانی که سفالی گوهریتان می نماید
در تک تاریک گور حدقه ی چشمهاتان
نه دمی بر گوهری تابان
نگه تان می گشاید.
در همه آن لحظه های تلخ یا نا تلخ،
می دود چار اسبه فرمان نگاه من
گر به کار خود فرو باشید
یا به کار مردم دیگر
یا به کاهیده ز بار خود
یا بیفزوده به بار مردم دیگر؛
دیده بانی می کنم ناخوب و خوب کارهاتان را
بی خایل از دستکار سردتان در من
کاوش بی هوده ی مردم نمی بندد رهی بر من.
بیهده نشسکته ام من
بر عبث ننهاده ام نقشی شکسته بر شکسته.
هرچه تان با گردش زنجیر من بسته.
گر به تلخی بر لب خاموش واری می نشینم،
گر به حسرت می فرایم، یا به رنجی می گشایم،
من، من به لبخنده ی روزان تلخ و دردناک بیدلی خلوت گزینم.
خرداد 1320
قالب شعر: نیمایی
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
مطالب بیشتر در:
از درون پنجره ی همسایه ی من
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «از درون پنجره ی همسایه ی من / یا ز ناپیدای دیوار شکسته ی خانه ی من / از کجا یا از چه کس دیری ست / رازپرداز نهان لبخنده ای این گونه در حرف است: / -من در اینجایم نشسته» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین نیما یوشیج که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطرها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای نیما یوشیج بودید، این شعر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای سطرهای پایانی یعنی : «گر به تلخی بر لب خاموش واری می نشینم، / گر به حسرت می فرایم، یا به رنجی می گشایم، / من، من به لبخنده ی روزان تلخ و دردناک بیدلی خلوت گزینم» از چه سطرهایی استفاده میکردید؟
دیدگاه شما برای شعر من لبخند نیما یوشیج
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر من لبخند نیما یوشیج بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
برای ورود به اینستاگرام نیما یوشیج اینجا کلیک کنید
پیشنهاد ویژه برای نیما یوشیج:
کتابهای نیما یوشیج:
مجموعه کامل اشعار نیما یوشیج
درباره هنر شعر و شاعری نیما یوشیج
یادداشت های روزانه نیما یوشیج
- اوزان و بحرهای شعر فارسی - سپتامبر 24, 2023
- اشعار، ترجمهها و نقدهای احمد شاملو - سپتامبر 13, 2023
- اشعار احمد شاملو + بیوگرافی - سپتامبر 10, 2023