شعر دره خاموش سهراب سپهری
سکوت ، بند گسستهاست
کنار دره، درخت شکوه پیکر بیدی
در آسمان شفق رنگ
عبور ابر سپیدی
نسیم در رگ هر برگ میدود خاموش
نشسته در پس هر صخره وحشتی به کمین
کشیده از پس یک سنگ سوسماری سر
ز خوف دره خاموش
نهفته جنبش پیکر.
به راه مینگرد سرد، خشک، تلخ، غمین.
چو مار روی تن کوه میخزد راهی ،
به راه، رهگذری.
خیال دره و تنهایی
دوانده در رگ او ترس.
کشیده چشم به هر گوشه نقش چشمه وهم:
ز هر شکاف تن کوه
خزیده بیرون ماری.
به خشم از پس هر سنگ
کشیده خنجر خاری.
غروب پر زده از کوه.
به چشم گم شده تصویر راه و راهگذر.
غمی بزرگ ، پر از وهم
به صخره سار نشستهاست.
درون دره تاریک
سکوت بند گسستهاست.
قالب شعر: نیمایی
کتابهای سهراب سپهری را از دست ندهید:


پ
شعر دره خاموش سهراب سپهری
دره خاموش
شعر دره خاموش
دره خاموش سهراب
دره خاموش سهراب سپهری
سکوت بند گسسته است
قالب شعر سکوت بند گسسته است