مهسان احمدپور

زن پوست آبی داشت

زن پوست آبی داشت

شعر زن پوست آبی داشت – شل سیلوراستاین   زن پوست آبی داشت مرد هم پس مرد صورتش را پنهان کرد همانگونه که زن آن دو تمام زندگی شان را به دنبال آبی گشتند، از کنار هم گذشتند و هیچ گاه ندانستند مترجم: مهسان احمدپور   پیشنهاد ویژه برای مطالعه: زعفران و ترنج و خون[…]

شعر اتاق ها وارسان شایر

مادر می گوید درون هرزنی اتاق های قفل شده ای هست – شعر اتاق ها

مادر می گوید درون هرزنی اتاق های – شعر اتاق ها – وارسان شایر   مادر می گوید درون هرزنی اتاق های قفل شده ای هست آشپزخانه های لذت، اتاق خواب های اندوه و حمام های بی علاقگی. مردها گاهی وقت ها با کلید می آیند، گاهی وقت ها با چکش مترجم: مهسان احمدپور  […]

شعر هر آن لب که تا کنونش بوسیده ای وارسان شایر

شعر هر آن لب که تا کنونش بوسیده ای

شعر هر آن لب که تا کنونش بوسیده ای وارسان شایر   هر آن لب که تا کنونش بوسیده ای هر آن تن که رخت بر کنده ای و بسارده ای مشق مهیا شدنت برای من بوده است و بس من از چشیدن طعم آنان که پیش از من آمده اند در حافظه ی دهانت[…]