شعر چندمین هزار امید بنی آدم هوشنگ ابتهاج

گفتم که مژده بخش دل خرم است این – چندمین هزار امید بنی آدم

گفتم که مژده بخش دل خرم است این – شعر چندمین هزار امید بنی آدم هوشنگ ابتهاج   گفتم که مژده بخش دل خرم است این مست از درم در آمد و دیدم غم است این گر چشم باغ گریه ی تاریک من ندید ای گل ز بی ستارگی شبنم است این پروانه بال و[…]

شعر سیاه و سپید هوشنگ ابتهاج

شبی رسید که در آرزوی صبح امید – سیاه و سپید

شبی رسید که در آرزوی صبح امید – شعر سیاه و سپید هوشنگ ابتهاج   شبی رسید که در آرزوی صبح امید هزار عمر دگر باید انتظار کشید در آسمان سحر ایستاده بود گمان سیاه کرد مرا آسمان بی خورشید هزار سال ز من دور شدستاره ی صبح ببین کزین شب ظلمت جهان چه خواهد[…]

شعر سرای سرود هوشنگ ابتهاج

دگر نگاه مگردان در آسمان کبود – سرای سرود

دگر نگاه مگردان در آسمان کبود – شعر سرای سرود هوشنگ ابتهاج   دگر نگاه مگردان در آسمان کبود کبوتران تو پر خسته آمدند فرود به هر چه می نگرم با دریغ و بدرود است شد آن زمان که جهان جمله مژده بود و درود دریغ عهد شکر خواب و روزگار شباب چنان گذشت که[…]

شعر گوشمال پنجه ی عشق هوشنگ ابتهاج

خدای را که چو یاران نیمه را مرو – گوشمال پنجه ی عشق

خدای را که چو یاران نیمه را مرو – شعر گوشمال پنجه ی عشق هوشنگ ابتهاج   خدای را که چو یاران نیمه را مرو تو نور دیده ی مایی به هر نگاه مرو تو را که چون جگر غنچه جان گل رنگ است به جمع جامه سپیدان دل سیاه مرو به زیر خرقه ی[…]

شعر غروب چمن هوشنگ ابتهاج

با این غروب از غم سبز چمن بگو – غروب چمن

با این غروب از غم سبز چمن بگو – شعر غروب چمن هوشنگ ابتهاج   با این غروب از غم سبز چمن بگو اندوه سبزه های پریشان به من بگو اندیشه های سوخته ی ارغوان بین رمز خیال سوختگان بی سخن بگو آن شد که سر به شانه ی شمشاد می گذاشت آغوش خاک و[…]

شعر شبگرد هوشنگ ابتهاج

بر آستان تو دل پایمال صد درد است – شبگرد

بر آستان تو دل پایمال صد درد است – شعر شبگرد هوشنگ ابتهاج   بر آستان تو دل پایمال صد درد است ببین که دست غمت بر سرم چه آوردست هوای باغ گل سرخ داشتیم و دریغ که بلبلان همه زارند و برگ ها زردست شب است و آینه خواب سپیده می بیند بیا که[…]

شعر ازین شب های ناباور هوشنگ ابتهاج

من آن صبحم که ناگاهان چو آتش در شب افتادم – ازین شب های ناباور

من آن صبحم که ناگاهان چو آتش در شب افتادم – شعر ازین شب های ناباور هوشنگ ابتهاج   من آن صبحم که ناگاهان چو آتش در شب افتادم بیا ای چشم روشن بین که خورشیدی عجب زادم ز هر چاک گریبانم چراغی تازه می تابد که در پیراهن خود آذرخش آسا درافتادم چو از[…]

شعر آیینه ی عیب نما هوشنگ ابتهاج

رفتی ای جان و ندانیم که جای تو کجاست – آیینه ی عیب نما

رفتی ای جان و ندانیم که جای تو کجاست – شعر آیینه ی عیب نما هوشنگ ابتهاج   رفتی ای جان و ندانیم که جای تو کجاست مرغ شبخوان کجایی و نوای تو کجاست آن چه بیگانگی و این چه غریبی ست که نیست آشنایی که بپرسیم سرای تو کجاست چه شد آن مهر و[…]

شعر رنج دیرینه هوشنگ ابتهاج

حاصلی از هنر عشق تو جز حرمان نیست – رنج دیرینه

حاصلی از هنر عشق تو جز حرمان نیست – شعر رنج دیرینه هوشنگ ابتهاج   حاصلی از هنر عشق تو جز حرمان نیست آه ازین درد که جز مرگ منش درمان نیست این همه رنج کشیدیم و نمی دانستیم که بلاهای وصال تو کم از هجران نیست آنچنان سوخته این خاک بلاکش که دگر انتظار[…]

شعر غزل تن هوشنگ ابتهاج

تن تو مطلع تابان روشنایی هاست – غزل تن

تن تو مطلع تابان روشنایی هاست – شعر غزل تن هوشنگ ابتهاج   تن تو مطلع تابان روشنایی هاست اگر روان تو زیباست از تن زیباست شگفت حادثه ای نادر ست معجزه طبع که در سراچه ی ترکیب چون تویی آراست نه تاب تن که برون می زند ز پیراهن که از زلال تنت جان[…]

شعر سماع سرد هوشنگ ابتهاج

درین سرای بی کسی اگر سری در آمدی – سماع سرد

درین سرای بی کسی اگر سری در آمدی – شعر سماع سرد هوشنگ ابتهاج   درین سرای بی کسی اگر سری در آمدی هزار کاروان دل ز هر دری در آمدی ز بس که بال زد دلم به سینه در هوای تو اگر دهان گشودمی کبوتری در آمدی سماع سرد بی غمان خمار ما نمی[…]

شعر درست شکسته هوشنگ ابتهاج

شکسته وارم و دارم دلی درست هنوز – درست شکسته

شکسته وارم و دارم دلی درست هنوز – شعر درست شکسته هوشنگ ابتهاج   شکسته وارم و دارم دلی درست هنوز وفا نگر که دلم پای بست توست هنوز به هیچ جام دگر نیست حاجت ای ساقی که مست مستم از آن جرعه ی نخست هنوز چنین نشسته به خاکم مبین که در طلبت سمند[…]

شعر غم پرست هوشنگ ابتهاج

تو می روی و دل ز دست می رود – غم پرست

تو می روی و دل ز دست می رود – شعر غم پرست هوشنگ ابتهاج   تو می روی و دل ز دست می رود مرو که با تو هر چه هست می رود دلی شکستی و به هفت آسمان هنوز بانگ این شکست می رود کجا توان گریخت زین بلای عشق که بر سر[…]

شعر غریبانه هوشنگ ابتهاج

بگردید، بگردید، درین خانه بگردید – غریبانه

بگردید، بگردید، درین خانه بگردید – شعر غریبانه هوشنگ ابتهاج   بگردید، بگردید، درین خانه بگردید دیرن خانه غریبند، غریبانه بگردید یکی مرغ چمن بود که جفت دل من بود جهان لانه ی او نیست پی لانه بگردید یکی ساقی مست است پس پرده نشسته ست قدح پیش فرستاد که مستانه بگردید یکی لذت مستی[…]

شعر خورشید پرستان هوشنگ ابتهاج

خورشید پرستان رخ آه ماه ندیدند – خورشید پرستان

خورشید پرستان رخ آه ماه ندیدند – شعر خورشید پرستان هوشنگ ابتهاج   خورشید پرستان رخ آه ماه ندیدند دل یاوه نهادند که دلخواه ندیدند هر کس دم ازو می زند و این همه دستان زان روست که در پرده ی او راه ندیدند شرح غم دل سوختگان کار سخن نیست زین سوز نهان خلق[…]

شعر مهرگیا هوشنگ ابتهاج

ای ماه شبی مونس خلوتگه ما باش – مهرگیا

ای ماه شبی مونس خلوتگه ما باش – شعر مهرگیا هوشنگ ابتهاج   ای ماه شبی مونس خلوتگه ما باش در آینه ی اهل نظر چهره نما باش کار دل ما بین که گره در گره افتاد گیسو بگشا و بنشین، کارگشا باش جامی ز لب خویش به مستان غمت بخش گو کام دل سوخته[…]

شعر مرگ دوباره هوشنگ ابتهاج

در هفت آسمان جو نداری ستاره ای – مرگ دوباره

در هفت آسمان جو نداری ستاره ای – شعر مرگ دوباره هوشنگ ابتهاج   در هفت آسمان جو نداری ستاره ای ای دل کجا روی که بود راه چاره ای حالی نماند تا بزنی فالی ای رفیق خمی کجاست تا بکنی استخاره ای هر پاره ی دلم لب زخمی ست خون فشان جز خون چه[…]

شعر روشن گویا هوشنگ ابتهاج

دیری ست که از روی دل آرای تو دوریم – روشن گویا

دیری ست که از روی دل آرای تو دوریم – شعر روشن گویا هوشنگ ابتهاج   دیری ست که از روی دل آرای تو دوریم محتاج بیان نیست که مشتاق حضوریم تاریک و تهی پشت و پس آینه ماندیم هر چند که همسایه ی آن چشمه ی نوریم خورشید کجا تابد از این دامگه مرگ[…]

شعر گنج گم شده هوشنگ ابتهاج

هوای روی تو دارم نمی گذارندم – گنج گمشده

هوای روی تو دارم نمی گذارندم – شعر گنج گمشده هوشنگ ابتهاج   هوای روی تو دارم نمی گذارندم مگر به کوی تو این ابرها ببارندم مرا که مست توام این خمار خواهد کشت نگاه کن که به دست که می سپارندم مگر در این شب دیر انتظار عاشق کش به وعده های وصال تو[…]

شعر زاد راه هوشنگ ابتهاج

نیام زند لبت جان بوسه خواه من است – زاد راه

نیام زند لبت جان بوسه خواه من است – شعر زاد راه هوشنگ ابتهاج   نیام زند لبت جان بوسه خواه من است نگاه کن به نیازی که در نگاه من است ز دیده پرتو عشق ار برون زند چه کنم دلی چو آینه دارم همین گناه من است بماند آن که به امید راه[…]

شعر راهی و آهی هوشنگ ابتهاج

پیش ساز تو من از سحر سخن دم نزنم – راهی و آهی

پیش ساز تو من از سحر سخن دم نزنم – شعر راهی و آهی هوشنگ ابتهاج   پیش ساز تو من از سحر سخن دم نزنم که بیانی چو زبان تو ندارد سخنم ره مگردان و نگه دار همین پرده ی راست تا من از راز سپهرت گرهی باز کنم صبر کن ای دل غم[…]

شعر راهزن هوشنگ ابتهاج

همه آفاق گرفته ست صدای سخنم – راهزن

همه آفاق گرفته ست صدای سخنم – شعر راهزن هوشنگ ابتهاج   همه آفاق گرفته ست صدای سخنم تو ازین طرف نبندی که ببندی دهنم راست در قصد سر و چشم کج اندازان نه عجب گر بهراسند ز تیغ سخنم آستینی نگرفتم که ببوسم دستی بوسه گر دست دهد بر قدم دوست زنم باش تا[…]

شعر انتظار هوشنگ ابتهاج

باز آی دلبرا که دلم بی قرار توست – انتظار

باز آی دلبرا که دلم بی قرار توست – شعر انتظار هوشنگ ابتهاج   باز آی دلبرا که دلم بی قرار توست وین جان بر لب آمده در انتظار توست در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست جز باده ای که در قدح غمگسار توست ساقی به دست باش که این مست می پرست[…]

شعر جان ای ساقی هوشنگ ابتهاج

چیست آن در لب شیرین تو؟ ای ساقی – جان ای ساقی

چیست آن در لب شیرین تو؟ ای ساقی – شعر جان ای ساقی هوشنگ ابتهاج   چیست آن در لب شیرین تو؟ ای ساقی بستان جانم و آنمن بچشان ای ساقی باده پیش آر که در پای تو در خواهم باخت حاصل کارگه کون و مکان ای ساقی درد هجران عزیزان به جهان چند کشیدم[…]

شعر مرغ چمن آتش هوشنگ ابتهاج

ای عشق تو ما را به کجا می کشی ای عشق – مرغ چمن آتش

ای عشق تو ما را به کجا می کشی ای عشق – شعر مرغ چمن آتش هوشنگ ابتهاج   ای عشق تو ما را به کجا می کشی ای عشق جز محنت و غم نیستی، اما خوشی ای عشق این شوری و شیرینی من خود ز لب توست صد بار مرا می پزی و می[…]

شعر نقش پرنیان هوشنگ ابتهاج

هزار سال درین آرزو توانم بود – نقش پرنیان

هزار سال درین آرزو توانم بود – شعر نقش پرنیان هوشنگ ابتهاج   هزار سال درین آرزو توانم بود تو هر چه دیر بیایی هنوز باشد زود تو سخت ساخته می آیی و نمی دانم که روز آمدنت روزی که خواهد بود زهی امید شکیب آفرین که در غم تو ز عمر خسته ی من[…]

شعر صبر و ظفر هوشنگ ابتهاج

ای مرغ آشیان وفا خوش خبر بیا – صبر و ظفر

ای مرغ آشیان وفا خوش خبر بیا – شعر صبر و ظفر هوشنگ ابتهاج   ای مرغ آشیان وفا خوش خبر بیا با ارمغان قول و غزل از سفر بیا پیک امید باش و پیام آور بهار همراه بوی گل چو نسیم سحر بیا زان خرمن شکفته ی جان های آتشین برگیز خوشه ای و[…]

شعر عشق هزار ساله هوشنگ ابتهاج

کیست که از دو چشم من در تو نگاه می کند – عشق هزار ساله

کیست که از دو چشم من در تو نگاه می کند – شعر عشق هزار ساله هوشنگ ابتهاج   کیست که از دو چشم من در تو نگاه می کند آینه ی دل مرا همدم آه می کند شاهد سرمدی تویی وین دل سالخورد من عشق هزار ساله را بر تو گواه می کند ای[…]

شعر تنگه هوشنگ ابتهاج

صبر کن ای دل پر غصه در این فتنه و شور – تنگه

صبر کن ای دل پر غصه در این فتنه و شور – شعر تنگه هوشنگ ابتهاج   صبر کن ای دل پر غصه در این فتنه و شور گرچه از قصه ی ما می ترکد سنگ صبور از جهان هیچ ندیدیم و عبث عمر گذشت ای دریغا که ز گهواره رسیدیم به گور تو عجب[…]

شعر بر آستان وفا هوشنگ ابتهاج

کجایی ای که دلم بی تو در تب و تاب است – بر آستان وفا

کجایی ای که دلم بی تو در تب و تاب است – شعر بر آستان وفا هوشنگ ابتهاج   کجایی ای که دلم بی تو در تب و تاب است چه بس خیال پریشان به چشم بی خواب است به ساکنان سلامت خبر که خواهد برد که باز کشتی ما در میان غرقاب است ز[…]