شعر فلق هوشنگ ابتهاج

ای صبح ای بشارت فریاد – فلق

ای صبح ای بشارت فریاد – شعر فلق هوشنگ ابتهاج   ای صبح ای بشارت فریاد امشب خروس را در آستان آمدنت سر بریده اند   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر پوزخند تد هیوز شعر ای طایران قدس را عشقت فزوده بال‌ها مولانا – غزل 2 دانلود آهنگ میبوسمت شروین حاجی پور بازسرایی در شعر[…]

شعر سرخ و سفید هوشنگ ابتهاج

تا نیاراید گیسوی کبودش را به – سرخ و سفید

تا نیاراید گیسوی کبودش را به – شعر سرخ و سفید هوشنگ ابتهاج   تا نیاراید گیسوی کبودش را به شقایق ها صبح فرخنده در آیینه نخواهد خندید   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر پوزخند تد هیوز شعر ای طایران قدس را عشقت فزوده بال‌ها مولانا – غزل 2 دانلود آهنگ میبوسمت شروین حاجی پور[…]

شعر طرح هوشنگ ابتهاج

گلوی مرغ سحر را بریده اند و هنوز – طرح

گلوی مرغ سحر را بریده اند و هنوز – شعر طرح هوشنگ ابتهاج   گلوی مرغ سحر را بریده اند و هنوز در این شط شفق آواز سرخ او جاری است   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر پوزخند تد هیوز شعر ای طایران قدس را عشقت فزوده بال‌ها مولانا – غزل 2 دانلود آهنگ میبوسمت[…]

شعر من به باغ گل سرخ هوشنگ ابتهاج

در گشودند به باغ گل سرخ – من به باغ گل سرخ

در گشودند به باغ گل سرخ – شعر من به باغ گل سرخ هوشنگ ابتهاج   در گشودند به باغ گل سرخ و من دل شده را به سراپرده رنگین تماشا بردند من به باغ گل سرخ با زبان بلبل خواندم در سماع شب سروستان دست افشاندم در پریخانه پر نقش هزار آینه اش خویشتن[…]

شعر هول هوشنگ ابتهاج

باز طوفان شب است – هول

باز طوفان شب است – شعر هول هوشنگ ابتهاج   باز طوفان شب است هول بر پنجره می کوبد مشت شعله می لرزد در تنهایی باد فانوس مرا خواد کشت؟   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر پوزخند تد هیوز شعر ای طایران قدس را عشقت فزوده بال‌ها مولانا – غزل 2 دانلود آهنگ میبوسمت شروین[…]

شعر هفتمین اختر هوشنگ ابتهاج

ای دریغا چه گلی ریخت به خاک – هفتمین اختر

ای دریغا چه گلی ریخت به خاک – شعر هفتمین اختر هوشنگ ابتهاج   ای دریغا چه گلی ریخت به خاک چه بهاری پژمرد چه دلی رفت به باد چه چراغی افسرد هر شب این دلهره طاقت سوز خوابم از دیده ربود هر سحر چشم گشودم نگران چه خبر خواهد بود؟ سرنوشت دل من بود[…]

شعر شکست هوشنگ ابتهاج

آسمان زیر بال اوج تو بود – شکست

آسمان زیر بال اوج تو بود – شعر شکست هوشنگ ابتهاج   آسمان زیر بال اوج تو بود چون شده ای دل که خاکسار شدی؟ سر به خورشید داشتی و دریغ زیر پای ستم غبار شدی ترسم ای دلنشین دیرینه سرگذشت تو هم زیاد رود آرزومند را غم جان نیست آه اگر آرزو به باد[…]

شعر برای روزنبرگ ها هوشنگ ابتهاج

خبر کوتاه بود – برای روزنبرگ ها

خبر کوتاه بود – شعر برای روزنبرگ ها هوشنگ ابتهاج   خبر کوتاه بود « اعدامشان کنید » خروش دخترک برخاست لبش لرزید دو چشم خسته اش از اشک پر شد گریه را سر داد و من با کوششی پر درد اشکم را نهان کردم چرا اعدامشان کردند؟ می پرسد ز من با چشم اشک[…]

شعر گریه هوشنگ ابتهاج

سایه ها زیر درختان در غروب سبز می گریند – گریه

سایه ها زیر درختان در غروب سبز می گریند – شعر گریه هوشنگ ابتهاج   سایه ها زیر درختان در غروب سبز می گریند شاخه ها چشم انتظار سرگذشت ابر و آسمان چون من غبار آلود دلگیری باد بوی خاک باران خورده می آرد سبزه ها در رهگذر شب پریشانند آه اکنون بر کدامین دشت[…]

شعر تشویش هوشنگ ابتهاج

بنشینیم و بیندیشیم – تشویش

بنشینیم و بیندیشیم – شعر تشویش هوشنگ ابتهاج   بنشینیم و بیندیشیم این همه با همبیگانه این همه دوری و بیزاری به کجا آیا خواهیم رسید آخر؟ و چه خواهد آمد بر سر ما با این دلهای پراکنده؟ جنگلی بودیم شاخه در شاخه همه آغوش ریشه در ریشه همه پیوند وینک انبوه درختانی تنهاییم مهربانی[…]

شعر سنگواره هوشنگ ابتهاج

این ساکت صبور که چون شمع – سنگواره

این ساکت صبور که چون شمع – شعر سنگواره هوشنگ ابتهاج   این ساکت صبور که چون شمع سر کرده در کنار غم خویش با این شب دراز و درنگش جانش همه فغان و دریغ است فریادهاست در دل تنگش در خلوت غم آور مرجان پی های های گریه شبی نیست اما خروش وحشی دریا[…]

شعر پردگی هوشنگ ابتهاج

جنگل سرسبز در حریق خزان سوخت – پردگی

جنگل سرسبز در حریق خزان سوخت – شعر پردگی هوشنگ ابتهاج   جنگل سرسبز در حریق خزان سوخت خیره بر او چشم خون گرفته خورشید دامن دشت از غبار سوخته پر شد مرغ شب از آشیانه پر زد و نالید جنگل آتش گرفته از نفس افتاد و آن همه رنگ و ترانه گشت فراموش ابر[…]

شعر سرگذشت هوشنگ ابتهاج

باز باران است و شب چون جنگلی انبوه – سرگذشت

باز باران است و شب چون جنگلی انبوه – شعر سرگذشت هوشنگ ابتهاج   باز باران است و شب چون جنگلی انبوه از زمین آهسته می روید با نواهایی به هم پیچیده زیر ریزش باران با خود او را زیر لب نجواست سرگذشتی تلخ می گوید کوچه تاریک است بانگ پایی می شود نزدیک شاخه[…]

شعر گریز هوشنگ ابتهاج

از هم گریختیم – گریز

از هم گریختیم – شعر گریز هوشنگ ابتهاج   از هم گریختیم و آن نازنین پیاله دلخواه را دریغ بر خاک ریختیم جان من و تو تشنه پیوند مهر بود دردا که جان تشنه خود را گداختیم بس دردناک بود جدایی میان ما از هم جدا شدیم و بدین درد ساختیم دیدار ما که آن[…]

شعر بوسه هوشنگ ابتهاج

گفتمش شیرین ترین آواز چیست – بوسه

گفتمش شیرین ترین آواز چیست – شعر بوسه هوشنگ ابتهاج   گفتمش شیرین ترین آواز چیست؟ چشم غمگینش به رویم خیره ماند قطره قطره اشکش از مژگان چکید لرزه افتادش به گیسوی بلند زیر لب غمناک خواند ناله زنجیرها بر دست من گفتمش آنگه که از هم بگسلند خنده تلخی به لب آورد و گفت[…]

شعر تاسیان هوشنگ ابتهاج

خانه دل تنگ غروبی خفه بود – تاسیان

خانه دل تنگ غروبی خفه بود – شعر تاسیان هوشنگ ابتهاج   خانه دل تنگ غروبی خفه بود مثل امروز که تنگ است دلم پدرم گفت چراغ و شب از شب پر شد من به خود گفتم یک روز گذشت مادرم آه کشید زود بر خواهد گشت ابری هست به چشمم لغزید و سپس خوابم[…]

شعر زندگی هوشنگ ابتهاج

چه فکر می کنی – زندگی

چه فکر می کنی – شعر زندگی هوشنگ ابتهاج   چه فکر می کنی؟ که بادبان شکسته زورق به گل نشسته ای ست زندگی؟ در این خراب ریخته که رنگ عافیت ازو گریخته به بن رسیده راه بسته ای ست زندگی؟ چه سهمناک بود سیل حادثه که همچو اژدها دهان گشود زمین و آسمان ز[…]

شعر شاعر هوشنگ ابتهاج

شبی کدام شب شبی شبی ستاره ای دهان گشود – شاعر

شبی کدام شب شبی شبی ستاره ای دهان گشود – شعر شاعر هوشنگ ابتهاج   شبی کدام شب؟ شبی شبی ستاره ای دهان گشود چه گفت؟ نگفت از لبش چکید سخن چکید؟ سخن نه اشک ستاره میگریست ستاره کدام کهکشان؟ ستاره ای که کهکشان نداشت سپیده دم که خاک در انتظار روز خرم است ستاره[…]

شعر پند رودکی هوشنگ ابتهاج

گفتم اگر پدر نتوانست یا نخواست – پند رودکی

گفتم اگر پدر نتوانست یا نخواست – شعر پند رودکی هوشنگ ابتهاج   گفتم اگر پدر نتوانست یا نخواست من هموار کرد خواهم گیتی را فرزند من به عجب جوانی تو این مگوی من خواتسم ولی نتوانستم تا خود چه خواهی و چه توانی   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  25 جمله معروف ابله داستایوفسکی –[…]

شعر تصویر هوشنگ ابتهاج

خانه خالی تنهایی – تصویر

خانه خالی تنهایی – شعر تصویر هوشنگ ابتهاج   خانه خالی تنهایی مثل آینه بی تصویر در شب تنگ شکیبایی عکسی آویخته بر دیوار مثل یادی سبز مانده در ذهن شب پاییز دختری گردن افراشته با بارش گیسوی بلند پسری در نگاهش غم خاموش پدر و زنی رعنا اما دور در شب تنگ شکیبایی مردی[…]

شعر ارغوان هوشنگ ابتهاج

ارغوان شاخه همخون مانده من – ارغوان

ارغوان شاخه همخون مانده من – شعر ارغوان هوشنگ ابتهاج   ارغوان شاخه همخون مانده من آسمان تو چه رنگ است امروز؟ آفتابی ست هوا؟ یا گرفته است هنوز؟ من در این گوشه که از دنیا بیرون است آفتابی به سرم نیست از بهاران خبرم نیست آنچه می بینم دیوار است آه این سخت سیاه[…]

شعر آه آیینه هوشنگ ابتهاج

او را ز گیسوان بلندش شناختند – آه آیینه

او را ز گیسوان بلندش شناختند – شعر آه آیینه هوشنگ ابتهاج   او را ز گیسوان بلندش شناختند ای خاک این همان تن پاک است؟ انسان همین خلاصه خاک است؟ وقتی که شانه می زد انبوه گیسوان بلندش را تا دوردست آینه می راند اندیشه خیال پسندش را او با سلام صبح خندان گلی[…]

شعر دیباچه خون هوشنگ ابتهاج

نه هراسی نیست من هزاران بار تیرباران شده ام – دیباچه خون

نه هراسی نیست من هزاران بار تیرباران شده ام – شعر دیباچه خون هوشنگ ابتهاج   نه هراسی نیست من هزاران بار تیرباران شده ام و هزاران بار دل زیبای مرا از دار آویخته اند و هزاران بار با شهیدان تمام تاریخ خون جوشان مرا به زمین ریخته اند سرگذشت دل من زندگی نامه انسان[…]

شعر زندگی نامه هوشنگ ابتهاج

یادها انبوه شد – زندگی نامه

یادها انبوه شد – شعر زندگی نامه هوشنگ ابتهاج   یادها انبوه شد در سر پر سرگذشت جز طنین خسته نافوس رفته ها را بازگشت   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  25 جمله معروف ابله داستایوفسکی – تکه کتاب شعر خَمی که ابروی شوخِ تو در کمان انداخت حافظ _ غزل 16 جایگاه قالب های کلاسیک[…]

شعر سینه باید گشاده چون دریا هوشنگ ابتهاج

سینه باید گشاده چون دریا تا کند نغمه ای چو دریا ساز

شعر سینه باید گشاده چون دریا تا کند نغمه ای چو دریا ساز هوشنگ ابتهاج   سینه باید گشاده چون دریا تا کند نغمه ای چو دریا ساز نفسی طاقت آزموده چو موج که رود صد ره برآید باز تن طوفان کش شکیبنده که نفرساید از نشیب و فراز بانگ دریادلان چنین خیزد کار هر[…]

شعر زمین هوشنگ ابتهاج

زین پیش شاعران ثناخوان که چشم شان – زمین

زین پیش شاعران ثناخوان که چشم شان – شعر زمین هوشنگ ابتهاج   زین پیش شاعران ثناخوان که چشم شان در سعد و نحس طالع و سیر ستاره بود بس نکته های نغز و سخنهای پرنگار گفتند در ستابش این گنبد کبود اما زمین که بیشتر از هر چه در جهان شایسته ستایش و تکریم[…]

شعر مرجان هوشنگ ابتهاج

سنگی است زیر آب – مرجان

سنگی است زیر آب – شعر مرجان هوشنگ ابتهاج   سنگی است زیر آب در گود شب گرفته دریای نیلگون تنها نشسته در تک آن گور سهمناک خاموش مانده در دل آن سردی و سکون او با سکوت خویش از یاد رفته ای ست در آن دخمه سیاه هرگز بر او نتافته خورشید نیم روز[…]

شعر کاروان هوشنگ ابتهاج

دیراست گالیا – کاروان

دیراست گالیا – شعر کاروان هوشنگ ابتهاج   دیراست گالیا در گوش من فسانه دلدادگی مخوان دیگر ز من ترانه شوریدگی مخواه دیر است گالیا! به ره افتاد کاروان عشق من و تو؟ آه این هم حکایتی است اما درین زمانه که درمانده هر کسی از بهر نان شب دیگر برای عشق و حکایت کجال[…]

شعر احساس هوشنگ ابتهاج

بسترم صدف خالی یک تنهایی ست – احساس

بسترم صدف خالی یک تنهایی ست – شعر احساس هوشنگ ابتهاج   بسترم صدف خالی یک تنهایی ست و تو چون مروارید گردن آویز کسان دگری   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  25 جمله معروف ابله داستایوفسکی – تکه کتاب شعر خَمی که ابروی شوخِ تو در کمان انداخت حافظ _ غزل 16 جایگاه قالب های[…]

شعر مرگ دیگر هوشنگ ابتهاج

مرگ در هر حالتی تلخ است – مرگ دیگر

مرگ در هر حالتی تلخ است – شعر مرگ دیگر هوشنگ ابتهاج   مرگ در هر حالتی تلخ است اما من دوستتر دارم که چون از ره در آید مرگ درشبی آرام چون شمعی شوم خاموش لیک مرگ دیگری هم هست دردناک اما شگرف و سرکش و مغرور مرگ مردان مرگ در میدان با تپیدن[…]