دلتنگی

دلتنگی

  • دلتنگی

     

    وقت سحر باد صبا بوی تو را آورد

    بوی خوش امواج گیسوی تو را آورد

     

    بر چشم بنهادم غبار مشکباری را

    کز رهگذاران مژده کوی تو را آورد

     

    از خاطره در سرزمین دل قیامت شد

    چون یاد قدّ سرو دلجوی تو را آورد

     

    خون شد جگر چون عشق غوغایی تمنای

    تیر کمانداران ابروی تو را آورد

     

    گفتم که کاری جویم اما قاب عکس تو

    صد قصه از زیبایی روی تو را آورد

     

    مهدی کنون این شعر را بر آن نسیمی خوان

    کز ره شمیم یار نیکوی تو را آورد

     

    بازآ به خانه کاین غزل با خویشتن ذکر

    مشتاق شیدای دعاگوی تو را آورد

     

     

    #مهدی_رستگاری

    بیست و یکم شهریور سال یکهزار و سیصد و نود و پنج خورشیدی

     

    دفتر شعر روزگاران

    ۴۶۹

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    مهدی رستگاری
    Latest posts by مهدی رستگاری (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *