تمام شب خوابش نبرد – شعر خوابگرد و دیگری – یانیس ریتسوس تمام شب خوابش نبرد گام های آن خوابگرد را دنبال میکرد بالا سرِ خود، روی پشت بام هر گام در تهی جای او طنینی بی پایان داشت سنگین و خفه کنار پنجره ایستاد، منتظر که بگیردش اگر افتاد. اما اگر خودش هم[…]