مجموعه شعر شعرها و یادهای دفترهای کاهی

چیزی یافت نشد

چیزی که شما به دنبال آن هستید را پیدا نمی‌کنیم. شاید جستجو بتواند به شما کمک کند.

آثار برگزیده:

درخت

درخت خواب دیدم که درختم در این جنگل سرد مرد هیزم شکن از دور مرا می پایید سم اسبش به زمین و سر سمباده به دست اره از عمق معما به تنم می سایید 🍂 تا که آمد به خودش این تن بی هوش[...]

دایره

دایره جز نقطه ی تکرار تو برمن گذری نیست . در دایره ی فکر تو هر بار اسیرم . پاسخ بده این مسئله را تابع منطق! . تاکی من ازین جبر تهی جذر بگیرم؟ . گفت هیچ مکن،صفر درین دامنه بنشان . منسوخ کن اندیشه که من، گُنگ پذیرم .[...]

شاه‌ مخروب

شاه‌ مخروب باز زبانت به سفحِ جمله به حرف لکنتِ ترسیده از جواب بحرف با دو جداره زبان، دو گلو، دو دست عطفِ عبارات بر عذاب بحرف باز چریکه‌ی گربه‌ای افلیج و انعکاسِ زنی زنده به گور دارد از این شعر مُثله می‌گندد آدمکی خشک لای خوابِ نمور حرف[...]

کوچه لبریز خزان بود هنوز

کوچه لبریز خزان بود هنوز کوچه لبریز خزان بود هنوز مرغ شب ناله کنان بود هنوز ذهن آشوبگر پنجره ها مستعد فوران بود هنوز کوچه از دیدن من می لرزید از نبودت نگران بود هنوز کاش بودی که ببینی ساعت شاکی از دست زمان بود هنوز سالها از تب آن[...]

ارسال اثر

بخوانید:

شعر فرشته پوریا پلیکان

شعر فرشته پوریا پلیکان چشم‌های زنی در آسمان لبخند می‌زنند فرشته! از پله‌ها پایین بیا آسمانِ شهر عجیب غبار گرفته است هیچ آیه‌ای از سدِّ غبار عبور نمی‌کند وَ من چیزی به غروب نمانده‌ام فرشته، خانه‌ی ما عجیب دلتنگ است لااقل روی سفره هنوز کاسه‌ای آب برای خنک[...]

برای ورود به هر بخش، روی تصویر کلیک کنید.

: شعر فرشته پوریا پلیکان

تازه‌ها

همه اهل مشکو ز جا خواستند
در این گفتگو بود آن خوبچهر
از آن سو فرنگیس ژولیده موی
پس آنگه در ایوان خود بنگریست
چو بانو شنید این حکایت تمام
رسیدند گردان خونخوار یل
در این کار بودند کارآگهان
چو بشنید بانو چنین داستان
محمد بدو گفت مخروش هیچ
چه بانو نیوشید پیغام او
نشستی بایوان ونازی ببخت
چه نشتی که رانئا زن خیننه
سحرگاه چون اختر اورمزد
و زان پس روان شد یکی تند مرد
بفرمود تا زین بر اسبان نهند
وز آن سو فرستاد خان اجل
ستمدیده برداشت فرمان شاه
ببر خواند شهزاده دانا دبیر
ستمدیده برداشت فریاد و آه
شه پاک دل ظل السلطان راد
خروشان و جوشان و گریان و زار
سراینده داستان نوی
روزگاری که از طلایه مرگ
چون گذارت فتد بگورستان
غسل روزه حقیقت این است
از جنابت چو دامنت آلود
ابتدا هست یار و آخر نیز
سال سی و شش نهد شاه آزادی برخش
بشنو ای فرزند تا ازین دفتر
باری اندر دین چو من حیران شدم
من این نامه را نیک آراستم
فروزنده تخت و دیهیم و گاه
طبیبی زخلخال آمد بری
استاد محمد آنکه دلاک بود
ای دبستان فضل را شاگرد
کوته برف چو لارژ فراخ اترو است تنگ
نام پنج انگشت را در سه زبان آرم به نظم
اپر، سپس چو «دنگ » پس آوان شمار پیش
ژانویه فوریه و مارس چو اوریل، مای مه
سمن، که، هفته بود روزهایش با ترتیب
از یکی تا ده بگو آن، دو، تروا، کاتر، سنگ
بود به لفظ فرانسی ایا نگار جمیل
«هدمان » ایثار و نطق باشد «کردیز»
«تو سنگ » قناعت و ذکا باشد «نیراس »
«گر تاج » بود عزم و یا هست «پچیو»
بیشرمی «سلجن » است و عفت «هیوند»
سبعه منحوسه هفت اختر شومند
بتا توئی که قدت سرو باغ کاشمر است
کوره های فارس را نام از کیان و پیشداد
قبایل عرب عابری است پنج گروه

طبقه‌بندی مطالب سایت

آثار شما
آموزش نوشتن
اخبار
ادبیات کودک
- شعر کودک
اوزان شعر فارسی
بیوگرافی شاعران
جعلیات
دانلود آهنگ اجتماعی
دانلود آهنگ احساسی
دانلود آهنگ تنهایی
دانلود آهنگ تیتراژ
دانلود آهنگ جدایی
دانلود آهنگ سیاسی
دانلود آهنگ شاد
دانلود آهنگ عاشقانه
دانلود آهنگ غمگین
دانلود آهنگ فارسی
دسته‌بندی نشده
روانشناسی
شعر امروز
- احمدرضا احمدی
- پوریا پلیکان
شعر بر اساس موضوع
شعر ترکی
شعر جهان
شعر سنتی
شعر صوتی
- دکلمه های صوتی احمد شاملو
شعر کردی
شعر لری
شعر مشروطه
شعر معاصر
عکاسی
- عکاسان جهان
فرهنگ لغات و اصطلاحات
قالب های شعر فارسی
کارگاه شعر
- آموزش وزن شعر
  - آموزش عروض سماعی
- تمرین شعر نوشتن
متن زیبا سنگین آموزنده
مکاتب هنری و ادبی
نامه، مصاحبه و یادداشت
نقاشی
- نقاشان جهان
نقد ادبی
- نقد شعر

چرا در وب‌سایت عضو شوم؟

1. دسترسی کامل‌تر به منابع اطلاعاتی سایت.

اطلاعات الزامی

اطلاعات غیرالزامی

دلیل بازگشت وجه

ورود

عضویت