شعری از محمد سعید میرزایی نمیگویم همین شبهای ابرآلود برگردی تو فرصت داری اصلا تا ابد… تا زود برگردی تو فرصت داری از هر جای این تقویم بیتاریخ بدون هیچ مرز ای عشق نامحدود برگردی تو فرصت داری ای زیباترین فردای فرداها… سحرگاهی که خواهی ماند… خواهی بود… برگردی به میعاد غزلهایی که کامل[…]