کتاب درخت انجیر معابد احمد محمود
کتاب درخت انجیر معابد
کتاب درخت انجیر معابد رایگان
کتاب درخت انجیر معابد خرید
کتاب درخت انجیر معابد قیمت
کتاب درخت انجیر
دانلود کتاب درخت انجیر معابد pdf
دانلود رایگان کتاب درخت انجیر معابد
درخت انجیر
درخت انجیر معابد
درخت انجیر معابد احمد محمود pdf
درخت انجیر معابد احمد محمود
درخت انجیر معابد کتاب
خرید کتاب درخت انجیر معابد
خرید کتاب درخت انجیر معابد احمد محمود
رمان درخت انجیر معابد
دانلود رمان درخت انجیر معابد
نقد رمان درخت انجیر معابد
نقدی بر رمان درخت انجیر معابد
موضوع رمان درخت انجیر معابد
مقاله در مورد رمان درخت انجیر
نویسنده: احمد محمود
چاپ:سیزدهم (1399)
تاریخ چاپ نخست: 1379
تعدا صفحات: 1038 صفحه (دو جلد)
قطع: رقعی
نوع جلد: شومیز
کتاب درخت انجیر معابد
کتاب درخت انجیر معابد رایگان
کتاب درخت انجیر معابد خرید
کتاب درخت انجیر معابد قیمت
کتاب درخت انجیر
دانلود کتاب درخت انجیر معابد pdf
دانلود رایگان کتاب درخت انجیر معابد
درخت انجیر
درخت انجیر معابد
درخت انجیر معابد احمد محمود pdf
درخت انجیر معابد احمد محمود
درخت انجیر معابد کتاب
خرید کتاب درخت انجیر معابد
خرید کتاب درخت انجیر معابد احمد محمود
رمان درخت انجیر معابد
دانلود رمان درخت انجیر معابد
نقد رمان درخت انجیر معابد
نقدی بر رمان درخت انجیر معابد
موضوع رمان درخت انجیر معابد
مقاله در مورد رمان درخت انجیر
کتاب «درخت انجیر معابد» از حوادث و شرایطی برخوردار است که شاید در آثار دیگر احمد محمود کمتر دیده شود. تنها وجه اشتراک این رمان با رمانهای دیگر نویسنه سرزمین گرم است که بنا به اقتضای خصلتهای اقلیمی «درخت انجیر معابد» انتخاب شده است. در این رمان بیشتر حوادث اساسی پیرامون درخت معابذ شکل میگیرد و در حقیقت انجیر معابد شکل میگیرد و در حقیقت انجیر معابد مرکز حوادث عمده است و چنین است که درختانجیز خصلتهای خود را به رمان تحمیل میکند. شاید میشد سمبل دیگری انتخاب کرد که نیاز به محیطی گرم نداشته باشد از این بابت میشد این رمان در هر مکان و هر زمان واقع شود. در این رمان انجیر معابد مرکز حوادث مهمی است که اتفاق میافتد و این حوادث خود موجب حوادث دیگری میگردد.
توضیحات بیشتر:
در «درخت انجیر معابد» محمود از عوامل و عناصری سود برده است که نیاز به جرات خاصی دارد. بعبارت دیگر می توان گفت اگر نویسنده به قدرت و تسلط خود اطمینان نداشت شاید از ترس سقوط، به این عناصر که در رمان ایرانی تازگی دارد نزدیک نمیشد. رمان از نظر ساختار، ظرفیت تازه از رئالیسم است که با سورئالیسم پیوند خورده است. می توان گفت که جانمایه رمان از نظر موضوع در رمان فارسی تازگی دارد. در پیرامون درخت، در دل یک شهر سنتی به تدریج شهرکی شکل می گیرد که از نظر اندیشه با شهرنشینی اختلاف پیدا می کند و همین موجب تنشها، درگیری های فیزیکی و فکری میگردد. این درگیری ها، پایانی محتوم دارد که به هر کیفیت بر اساس حوادث باید انتظارش را داشت. این مختصر در مورد یک رمان حجیم حتی نمی تواند اشاره ای کوتاه باشد. پس باید این رمان را خواند و قضاوت کرد.
کتاب درخت انجیر معابد
کتاب درخت انجیر معابد رایگان
کتاب درخت انجیر معابد خرید
کتاب درخت انجیر معابد قیمت
کتاب درخت انجیر
دانلود کتاب درخت انجیر معابد pdf
دانلود رایگان کتاب درخت انجیر معابد
درخت انجیر
درخت انجیر معابد
درخت انجیر معابد احمد محمود pdf
درخت انجیر معابد احمد محمود
درخت انجیر معابد کتاب
خرید کتاب درخت انجیر معابد
خرید کتاب درخت انجیر معابد احمد محمود
رمان درخت انجیر معابد
دانلود رمان درخت انجیر معابد
نقد رمان درخت انجیر معابد
نقدی بر رمان درخت انجیر معابد
موضوع رمان درخت انجیر معابد
مقاله در مورد رمان درخت انجیر
تکه هایی از رمان درخت انجیر معابد احمد محمود
(ایراد تایپی و بهم ریختگی متن مربوط به وب سایت است)
مرد فرنگی فارسی حرف می گوید
اتاق یک تختخواب لها
مستخدم يونيفرم پوشیدان برود فرنگی را می گذارد پای پیشخوان. انعام میگیرد و می رود در بدن هتل گلشهر انگلیسی حرف می زند می گوید
– hamw are your fr
مرد فرنگی میگوید – من كبلی کوب
مسئول پذیرش، برگ مشخصات دو زبانه را می گذارد جلو مرد فرنگی و میگوید
pleas w in this paper.
مرد فرنگی با تأمل و با خط بده بخش فارمن فکر می کنند پاسپورتش را از جیب بغل بیرون می آورد و می گذارد رو برو م
ات، مسئول پذیرش نگاه پاسپوت می کند، بعد تگاه مشخصات، با حمله را پس می دهد. لبخند می زند و می گوید
your farsi hand writing is pretty.
مرد فرنگی میگوید
اوس بسیار متشکر هستم
و نگاه ساعت می کند . از هشت و ده دقیقه گذشته است سکول پذیرش هنل، کلید اتاق را می دهد به مرد فرنگی و یکی از
خان را صدا می کند: بیا پر، پیا چمدان مهندس ولف را ببر دوستون – طبقه دوما للفن داخلی زنگ می زند، مسئول پذیرش گوشی را بر می دارد. مهندس ولف می گوید
.
و همراه م ردم می رود. مسئول پذیرش لبخند می زند و سر تکان | می دهد. بعد میر
– امر بفرمان جای دکتر
حرف می زند می رسد. بعد، مداد را می گذارد رو دسنة یادداشت و می گوید |
– چشم جناب دکتر من الان می زند رو دگمه تلفن، شماره در خانه را می گیرد. می گوید
سبحانه دکتر آذرشناس برا ی بله . یادداشت کن – ژامبون کره، تخم مرغ عسلی، نسکافه و دور برش نان است . آره بابا به همین الآن بله بردن به اتاق دویست و چار
گوشی را می گذارد سر جایش |
مهندس ولف از وسط سالی می گذرد. سالن خلوت است. کانی – زن و مرد – جابه جا نشسته اند. قهوه میخورت یا کار می کنند. موسیقی ملایمی پخش می شود . محلی است و شادی مردان مستخدم دگمه آمانور را می زند. مرد فرنگی می رود طرف پله می کرد
– من پیاده رفت
مستخدم، چمدان را بر می دارد و تند می رود دنبال بعد ولف. ولف میگوید
شما با آسانور رفت مستخدم می گوید
کتاب درخت انجیر معابد
کتاب درخت انجیر معابد رایگان
کتاب درخت انجیر معابد خرید
کتاب درخت انجیر معابد قیمت
کتاب درخت انجیر
دانلود کتاب درخت انجیر معابد pdf
دانلود رایگان کتاب درخت انجیر معابد
درخت انجیر
درخت انجیر معابد
درخت انجیر معابد احمد محمود pdf
درخت انجیر معابد احمد محمود
درخت انجیر معابد کتاب
خرید کتاب درخت انجیر معابد
خرید کتاب درخت انجیر معابد احمد محمود
رمان درخت انجیر معابد
دانلود رمان درخت انجیر معابد
نقد رمان درخت انجیر معابد
نقدی بر رمان درخت انجیر معابد
موضوع رمان درخت انجیر معابد
مقاله در مورد رمان درخت انجیر
ا ست. شما پله، من پله مهند ولف می خندد و از پله ها می رود بالا
پذیرش هتل گلشهر رو می کند به آینه. گره کراوات را جابه جا می کند از جیما پنل شانه کوچکی بیرون می آورد و سر را شانه می زند – موی سر نرم است و مياه. از تو آینه می بیند کی آمد تو . جوان است بر می گردد. افسانه ای می گذارد تو جیب می بیند که جوان کراوات به رنگارنگ بسته است. می گوید
– فرمایشی بود؟ جوان، کیف دستی را می گذارد رو پیشخوان و می گوید
من نافل نمک فراری هستم، با آقای دکتر منوچهر آذرشناس قرار ملاقات دارم
مسئول پذیرش میگوین – چه ساعتی قرار ملاقات داشتین؟ نمک فروش می گوید – ساعت ه ا مسئول پذیرش نگاه ساعت مید ارید – هنوزي ربع مانده. تشریف بیری نولان اطلاعان بدم.
مداد بر می دارد. فاضل راه می افتد قر ان مسئول پذیرش میگوید
– پخشین آقا گفتین قاسم نمک شناس؟ جوان میگوید – فاضل نمک فروشی. کارشناس املاک
مسئول پذیرش یادداشت می کند. نمک فروش دان سالن می نشیند. سیگارش را می گبراند، پا رو پا می اندازد و به اطراف نگاه می کند. از موسیقی ملایمی که پخش می شود انگار به وجد آمده است تکیه می دهد، به سیگار پک می زند، چشم رو هم می گذارد و سر و گرد می جنباند. زنی از مقابل نمک فروش می گذرد، موج عطر تند زن بودر باشه سنگین چرخ می زند. بعده رو به باده بالها را افقی نگه می دارد و پله را بالا می کشد و اوج می گیرد. هنوز صدای شیخ اسماعیل می آید و و
د نور نو است و به نو نازل شده است. اگر بد رفتار است رحم کن بر او.. با ارحم الراحمين ..هه
رحيم . ندای به هم نشسته قدم خیر بود که از گلو برمی خاست – رحم ا… بی رحم تر از نی مرادی تو دنیا پیدا نمیشه ! على البخند زده بود – همه و هم… زندگی همینه – زندگی ما تازه از بالای سیون ایده بودیم پائین و عتور هاج و واج بوديم – زندگی همیت ب افت و خیز دارد؟
علی بود که تو کار عدنانی پشت نرده تخته ای ایران ایستاده بود و حرف می زد. پشت سر أمام ای داد زدم کنار هم ل زده بود و نور
کمرنگ فانوس ، از لای درها الله و ان ایوان و چند سربازه با سرمایه تراشیده و بلوزهای یقه باز، از انان شده بودند بیرون و داشتند می آمدند بطرقسان، تا سربازها با گرد پناه می سامان ایوان را پشت سر بگذارند و بیایند پائین، په دور و برمان که به تاریک بود نگاه کرده بودیم و کالم گفته بود
– ہم اینجا باید زندگی کنیم ا ز – لاپد شامم نخوردین؟
شب را خوابیده بودم اینقدر خيرها و حرگاه، بی اینکه چیزی ست زده باشیم، با نام تلخ سوارمان کرده بودند بالاعلاميوانه خواربار گردان بنادر النگه و راهمان انداخته بودند، از لار تا «بلد ر مهنا و ج ود دو روز و دو
هوا شرجی بود. از گرسنگی داشت عالمان به یخ پائین تر از پایگاه بقدر مهتابی، پیرمردي تا زانو تو آب رفته بود و به خنده بود ہوندان هایم را و شلواره را بیرون آورده بودم و زده بودم بهبو د
را جدا کرده بودم
) بشفار خمیر: نام مداری است در حاشيه حليم أد مي، فان اشرف بندر لنگه ۲) نفع دیتا میدان بنادر كوچك خليج فارسی و بااه كم والي عطامی به چند
آلود و اینجا و آیا۔
مورت فاضل می خورد. چشم باز می کند، در آسانسور باز می شود. مرد سالخوردائی، عصازنان از آسانسور می آید بیرون، فاضل سیگارش را | خاموش می کند. باز تکیه می دهد و چشم بر هم می گذارد. سالن خلوت اس مزه های فاضل نمک فروشی تکان می خورد. نوجوانی را می بیند که دست دختر بچه لی دستش از پله ها می آید پائین، پیرمرد می نشیند. مستخدم با زنی که عطر تندش سالن را پر کرده است حرف می زند. پیرمرد به مستخدمی گوید که برایش چای بیاورد، نمک فروش پس سر را | به پشتی صندلی تکیه می دهد و به موسیقی گوش می کند و با تک پا رو پارکت کف سالن سه ربه می گیرد. فرامرزخان آرام از پله ها می آید پائین. عینک Rap Banبه جم زده است. انگار که دوش گرفته باشد ریش چانه و سر و صورتش از ام. فرق سر را از وسط باز کرده است. عطر توتون پیپ پخش می شود نمک تروئی ہو میکشد، چشم باز می کند و تند از جا برمی خیزد، به استناد فرامرز می رود و بلند می گوید
– سلام عرض میکنم جناب است فرامرزخان لبخند می زند. پایه
ها به همه میرسند. فرامرز میگوید حالت چطوره آقای نمک فروشی از برکت دعای شما، خوب – کاری هم کردی با – سیله جناب دکتر جانی پیدا کردم که حتما می دیرین – بسیار خوب. بریم ببینیم – در خدمتم
مسئول پذیرش از جا برمی خیزد: اسلام عرض جناب دکتر.ا دکتر لبخند می زند و میگوید
– سلام. حالتان چطور؟
شکر خدا – لطفا تلفن کشیدی تاکسی سرویس بیاد. مسئول پذیرش می گوید
جنم جناب دکتر. و گوشی را بر می دارد و شماره می گیرد. دکتر آذرشناسی می گوید اتای کفروش. مایلی ي فنجان قهوه بخوریم تا تاکسی بیاد.
را ت زیر میگاري رو پیشخوان خالی می کند. نمک فروش می گرید
– هربه شما در ماین جناب دکتر ولی از ساعت نه و نیم منتظرن مسئول پذیرش میگوید
الآن تاکماد قدتان. دکتر میگوید
متشکرم
کتاب درخت انجیر معابد
کتاب درخت انجیر معابد رایگان
کتاب درخت انجیر معابد خرید
کتاب درخت انجیر معابد قیمت
کتاب درخت انجیر
دانلود کتاب درخت انجیر معابد pdf
دانلود رایگان کتاب درخت انجیر معابد
درخت انجیر
درخت انجیر معابد
درخت انجیر معابد احمد محمود pdf
درخت انجیر معابد احمد محمود
درخت انجیر معابد کتاب
خرید کتاب درخت انجیر معابد
خرید کتاب درخت انجیر معابد احمد محمود
رمان درخت انجیر معابد
دانلود رمان درخت انجیر معابد
نقد رمان درخت انجیر معابد
نقدی بر رمان درخت انجیر معابد
موضوع رمان درخت انجیر معابد
مقاله در مورد رمان درخت انجیر
و باز قاشقک را تو ب رگرداند و نه مانده نوتون سوخته را خالی می کند، مسئول پذیرش، جعبه دستمال کاغذی را از زیر پیشخوان بالا می آورد میگیرد جلو دکتر. دکتر آذرشناسی یک برگ برمی دارد، لبخند می زند و می گوید
– معنونه
بعد، دست و قاشقک و پیپ را تمیز کد و رو به نمک فروش میگوید
– جراب این شهر میگن گلشهر؟ د
مسئول پذیرش، پیش از قاضل به حرف ر آید: اي روز از این شهر به تمام مملکت گل صادر میشد جناب دکتر دکتر میگوید
– و حالا لابد برای علاج یک شاخه هم پیدا نمیشه هر سه می زنند زیر خنده.
نگهبان دم در می آید تو قربان تاکسی خواستین؟ ا ول هیرش می گوید
– بله. برای جناب دکتر دکتر آذرشناس می گوید
متشکرم
کتاب درخت انجیر معابد
کتاب درخت انجیر معابد رایگان
کتاب درخت انجیر معابد خرید
کتاب درخت انجیر معابد قیمت
کتاب درخت انجیر
دانلود کتاب درخت انجیر معابد pdf
دانلود رایگان کتاب درخت انجیر معابد
درخت انجیر
درخت انجیر معابد
درخت انجیر معابد احمد محمود pdf
درخت انجیر معابد احمد محمود
درخت انجیر معابد کتاب
خرید کتاب درخت انجیر معابد
خرید کتاب درخت انجیر معابد احمد محمود
رمان درخت انجیر معابد
دانلود رمان درخت انجیر معابد
نقد رمان درخت انجیر معابد
نقدی بر رمان درخت انجیر معابد
موضوع رمان درخت انجیر معابد
مقاله در مورد رمان درخت انجیر
و راه می افتد، نگهبان در تاکسی را باز می کند: «بفرمائید آقای دکتر در نگاه دکتر می کند تا سوار شود. نگهبان در را می بندد. فاضل میرود که جل نشیند. دکتر میگوید
داش من بات حرف دارم. فاضل می نشیند پشت سر راننده. می گوید تا حره می کند. دکتر آذرشناس می گوید – نمکفر و ۔ بله جا – این گل به جور جائیست؟ |
برای مطب دکتر و مناسب است. محلی است بر جمعیت با یک دندانپزشک، پکارنا۔ انار تج ، رادیولژی و داروخانه. عطاری حاج رمضان گلفروش هم م . حاج رمضان طبابت هم می کند و داروی گیاهی می دهد. تاکسی، بعد از عیاری، مقابل یک ساختمان نوساز سه طبقه می ایستد. دندانپزشک در این مهم است. دکتر آذرشناس ، طبقه اول را می پسندد، گلور می گوید
من این ساختمان به این نی است که در سه طبقه شب آقایان پزشکا برای مطب اجاره بلدم
” دگر می گوید – اینم از اقبال خوب من که نیکفروش اینجا را پیدا کرد گلپور می گوید
– ملاحظه بفرمائید جناب دکتر. این سالن را بزرگ گرقتهم که بعنوان سالن انتظار بیماران متناسب باشه. این اتاق جلب، این یکی تزریقاتی اگر مایل باشین، اینهم آبدارخانه و انباری خواهرزاده مم تازه دیپلم گرفته. میتونه برای شما منشي خوبي باشه –
دکتر می گوید خیلی ممنونم آقای گلور، منشی را قبلا انتخاب کرده م
کار میگوید د هر مرر مایل باشین
قرار می گذارند که روز بعد بروند دفترخانه برای تنظیم سند اجاره دکتر میگوید
– تو این تاکسی سرویس هست؟ گلپور گویل – همه چی است آقای دکتر – از شیر گنجشک تا جان آدمیزاد . از هم جدا می شوند. کمکفروش می گوید – من میدونم که اینها را میپسندین – خب، انگار برا مطب ساخته شده بود. نمک فروش می گوید – ببخشین آقای دکتر – بفرمائید به شما تو این شهر غریب ه – درست – بتونم بپرسم چه کسی برای انتخاب کردین؟ – هیچکس را – ولی بگلور گفئين که –
– بله، گفتم. چون دوست ندارم مالک، استاتو قلب من داشته باشه تا شب به شب همه حوادثی را که تو مطب اتفاق افتاده گزارش کنه.
نمک فروش می گوید
– آفرین به این فکر و حاضر جوابی! اصلا پن ینیک دین، آنقد راحت گفتین انتخاب کردین که منم باور کردم – بیخود نیست که دکتر
دکتر آذرشناس می گوید – میتونی کمک کتی وسائلی را که لازم داریم تهیه کنی
– در خدمتم آقای دکتر، با کمال میل
پس به هتل که رسیدیم وسائلی را که لازم داریم لبت میکنم، يا مقدار پول هم در اختیارت میذارم تا فردا پس از دفترخانه بری دنبال جور
و لازم نیست بدین آقای دكتر، بعد صورتحساب میدم
ماکسیرا سراغ ندارین بتونم بعنوان منشی استخدامش کنم چرا آقای دکتر خواهر خودم. خیلی هم کاربر و مسر و زیان داره
– بیت – بسیار خوب
ا یادت باشه قول نمیدم، چون اول باید باهاش
حرف
هیچ اشکالی ندا جناب دکتر امتحانش کنید
– مسئله امتحان نیست، اما نمادرش، یک منشی، در نظر مردم، | براي دکتر هم میتونه شخصت بیاره و هم اینکه بتونه شخصیتش نابود
کتاب درخت انجیر معابد
کتاب درخت انجیر معابد رایگان
کتاب درخت انجیر معابد خرید
کتاب درخت انجیر معابد قیمت
کتاب درخت انجیر
دانلود کتاب درخت انجیر معابد pdf
دانلود رایگان کتاب درخت انجیر معابد
درخت انجیر
درخت انجیر معابد
درخت انجیر معابد احمد محمود pdf
درخت انجیر معابد احمد محمود
درخت انجیر معابد کتاب
خرید کتاب درخت انجیر معابد
خرید کتاب درخت انجیر معابد احمد محمود
رمان درخت انجیر معابد
دانلود رمان درخت انجیر معابد
نقد رمان درخت انجیر معابد
نقدی بر رمان درخت انجیر معابد
موضوع رمان درخت انجیر معابد
مقاله در مورد رمان درخت انجیر
نمک فروش می گوید ( – از این بابت خیالتان راحت باشه اتان دی – اسمشان چي؟ – مروارید، ولی ازری’ صداش میکم
تاکسی، مقابل هتل بزرگ گلشهر توف کند. دکتر آذرشناس می گوید
– بسیار خوب دربان پیش می آید و در ماشین را باز می کند
فاضل نمک فروش، دم در مطب، به انتظار دکتر منوچار ناس ایستاده است. صبح روز شسته است. نگاه ساعت می کند.
کتاب درخت انجیر معابد
کتاب درخت انجیر معابد رایگان
کتاب درخت انجیر معابد خرید
کتاب درخت انجیر معابد قیمت
کتاب درخت انجیر
دانلود کتاب درخت انجیر معابد pdf
دانلود رایگان کتاب درخت انجیر معابد
درخت انجیر
درخت انجیر معابد
درخت انجیر معابد احمد محمود pdf
درخت انجیر معابد احمد محمود
درخت انجیر معابد کتاب
خرید کتاب درخت انجیر معابد
خرید کتاب درخت انجیر معابد احمد محمود
رمان درخت انجیر معابد
دانلود رمان درخت انجیر معابد
نقد رمان درخت انجیر معابد
نقدی بر رمان درخت انجیر معابد
موضوع رمان درخت انجیر معابد
مقاله در مورد رمان درخت انجیر
کتاب درخت انجیر معابد
کتاب درخت انجیر معابد رایگان
کتاب درخت انجیر معابد خرید
کتاب درخت انجیر معابد قیمت
کتاب درخت انجیر
دانلود کتاب درخت انجیر معابد pdf
دانلود رایگان کتاب درخت انجیر معابد
درخت انجیر
درخت انجیر معابد
درخت انجیر معابد احمد محمود pdf
درخت انجیر معابد احمد محمود
درخت انجیر معابد کتاب
خرید کتاب درخت انجیر معابد
خرید کتاب درخت انجیر معابد احمد محمود
رمان درخت انجیر معابد
دانلود رمان درخت انجیر معابد
نقد رمان درخت انجیر معابد
نقدی بر رمان درخت انجیر معابد
موضوع رمان درخت انجیر معابد
مقاله در مورد رمان درخت انجیر
کتاب درخت انجیر معابد
کتاب درخت انجیر معابد رایگان
کتاب درخت انجیر معابد خرید
کتاب درخت انجیر معابد قیمت
کتاب درخت انجیر
دانلود کتاب درخت انجیر معابد pdf
دانلود رایگان کتاب درخت انجیر معابد
درخت انجیر
درخت انجیر معابد
درخت انجیر معابد احمد محمود pdf
درخت انجیر معابد احمد محمود
درخت انجیر معابد کتاب
خرید کتاب درخت انجیر معابد
خرید کتاب درخت انجیر معابد احمد محمود
رمان درخت انجیر معابد
دانلود رمان درخت انجیر معابد
نقد رمان درخت انجیر معابد
نقدی بر رمان درخت انجیر معابد
موضوع رمان درخت انجیر معابد
مقاله در مورد رمان درخت انجیر
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.