کتاب اضطراب در اشعار فروغ فرخزاد و غاده السمان
نویسنده: پروین پناهی
این پژوهش بر آن است افکار و اندیشه های دو شاعر روشنفکر فروغ فرحرزاد و غاده السلمان را با محوریت اضطراب در آثارشان مورد بررسی قرار دهد.به نظر میرسد که این دو شاعر اشتراکات بسیاری با هم داشته باشند زیرا هر دو زن هستند و هر دو در جامعه ی مرد سالار شرقی متولد شده اند آن ها برای بیان عقاد خود دشواری های بسیاری کشیدند و ادبیات تطبیقی با هدف بر شمردن این اشتراکات و نزدیک کردن ملت ها سعی دارد این دو را با هم مقایسه کند یکی از اهداف ادبیات تطبیقی یافتن وحدت هاست زیرا صدای مشترک بین انسان ها میتواند پیام آور صلح و درد مشترک باشد و بشریت را به هم نزدیک کند.
تکه هایی از کتاب اضطراب در اشعار فروغ فرخزاد و غاده السمان
یادداشت نخستین
بار سورن کی یر کگارد (kierkegard سي فيلسوف مسیحی دانمار کی مسأله اضطراب و دلهره ابراهيم را مطرح کرد. ابراهیم (ع) به فرمان خداوند باید پست را قربانی کند، اما او بر دلهرهی پدرانه غلبه می کند به دستور حال یکتا گردن می نهد شاید این مسأله را بخوان با تفویض امر در عرفان ایرانی شبیه دانست. در عرفان ایرانی سالک پس از رسیدن به بلوغ، مختار می گردد و پس از رسیدن به اختیار، آگاهانه و آزادانه، تفویض امر به خداوند می کند؛ بدین معنا که کارش را به خدا وامی گذارد و سرسپردهی مشیت و خواست معشوق ازلی می گردد. بنابر این ابراهیم به قربانگاه می رود تا پسرش را قربانی کند.
کی برکگارد با مطرح کردن وضعیت هولناک ابراهیم و نیز مسأله انتخاب، می گوید انسان آزاد است. ابراهیم هم آزاد بود که یکی از این دو را انتخاب کند. در حقیقت، این بر سر دو راهی قرار گرفتن، به ابراهیم این قدرت را می دهد که با جهش ایمانی، انتخاب درست را انجام دهد. به بیان دیگر انسان در معنای اضطراب و دلهره است، دلهره ی انتخاب.
باید بگوییم که پس از انقلاب صنعتی، عصر اضطراب و دلهرای بشر در معنای جدید خود، آغاز می گردد. هنگامی که با اختراعات مختلف سود و سرمایه به طرز شگفت آوری افزون گردید و به قول مورخان، اقتصاد به پرواز در آمد، عصر بیگانگی انسان نسبت به خویشتن آغاز شد. با رشد روز افزون سرمایه و سود، اندک اندک شی ، وار کی انسان، بیشتر به چشم می خورد و کارگران کارخانه ها و مزارع به صورت ابزارهایی ناچیز در آمدند و با برآمدن زور و زره انسان به حشره ای تبدیل شد که در چنبره یکنواخت کارخانه و نظام اداری آن گرفتار گردید و کافکا مر گینگی انسان و مسخ او را به حشره، أعلان کرد
قرن بیستم در چشم انداز متفکران در مورد شوند سعادت بشر، به نظر می آمد اما با دو جنگ خانمانسوز جهانی اول و دوم جهان به بر هوتی خراب حول شعرانی چون تی اس البيوت ایرلندی و یانیس بر برنل، پر ويرانه ی این سرزمین هرزه
فروغ دی اور شاعر ایرانی شاعر روز گار اضطراب مضاعف است: اصطراب زنبودن و دلهره ی آیندهی انسانی که جنس دوم خود را هنوز از خودش نمی داند. این جامعه انسانی با بدنی لمس و نیمه، چگونه خواهد توانست سعادتمند گردد
در روزگاری که فروغ فرخزاد و غادة السمان، از آن پرده بر می دارند، قرن غنیمنی است که به وسیله ی مرد فتح، می شود و بخشی از مایملک او می گردد. روزگاری که عشق. جایگاهی ندارد.
أحساس مادرانه ی شاعیر و احساس عاطفی او به جنس مخالف و نیز انسان دوستی او، اضطرابی طافت شکن را بر او مستولی ساخته است این اضطراب کننده، برای مردم قابل ادراک نیست. زیرا مرد أو قدرت انتخاب را از دست داده است و سر هر دوی غریزه ی ترینگی، گردیده است و به همان موجودی بدل شده است که به قول عارفان ما، خشم و شهوت می راند و جهان را به أورد گاهی خونین تبدیل کرده است، به بیان دیگر او از خود سلب اختیار کرده و أمر خود را به خشم و شهوت جاتورگوته، تفویض کرده است
در این میان غادة السمان. افزون بر اضطراباتی که بیان شده اضطراب دیگری را نیز تجربه کرده است؛ جنگ های داخلی لبنان و تراژدی فلسطین که همچون زخمی هولناک و زنده، روح انسان را از درون می خورد و می تراشد
چهل و توحش، از انسان موجودی ساخته است که حتی به نابودی کره ی زمین و زادگاه خویش برخاسته اما با در دست داشتن ابزار تکنولوژی، با جهلی علمی به خویشتن و پرپاد دادن آینده، برخاسته است. با این انسان، که اکنون خویش را مافوق من می دانند. علام عشق، خانواده، جامعه انسانی، روابط عاما فرم ها و و مدنیت ها، بر باد رفته است.
این دو را ب ه تمامی احساسات مادرانه و عاشقانه ی خود را جانمایه شعر خود کرده اند تا به جهان مردانه، که از حوزهی انسان مختار و کار ساز و با ايمان، به سوی سبعیت به پیش می لرزد، هشدار دهند، آنان در شعرشان می کوشند تا انسان از یاد رفته را که در فرهنگ معنوی و انسان دوست مشرق زمین، جایگاهی درخشان داشته است، دوباره کشف کنند
کتابی که اکنون در پیش روی دارید، کوششی است پسنديده که بر آن است تا فروغ فرخزاد و غادة السمان را به عنوان دو انسان فرهیخته و متعهد که برای سرنوشت بشریت، مضطرب و نگران هستند، به تصویر کند و با آنکه آنان در دو کشور مختلف می زیند، همسان اندیشی آنان را به عنوان دو زن شرقی همدرد و همرزم نشان دهد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.