
9جمله معروف یادداشتهای شیطان لیانید آندری یف: در این مطلب 9 عدد از جملات معروف و درخشان کتاب یادداشتهای شیطان لیانید آندری یف را گلچین کرده ایم.این جملات تکه کتاب های نابی هستند از نویسندگانی بزرگ که میتوانید به وسیلهی دکمههای زیر از آرشیو کاملشان دیدن کنید.
متن زیبا لیانید آندری یف
9جمله معروف یادداشتهای شیطان لیانید آندری یف
میپرسی چهطور اتفاق افتاد؟ خیلی ساده … وقتی هوس کردم بیایم زمین، یک جسم مناسب پیدا کردم: یک میلیاردرِ امریکایی سیوهشت سالهای به نام گرنی واندرهود. گرفتم کشتمش … البته در شب و بدون هیچ شاهدی. اما، به رغم چیزی که گفتم، نمیتوانی من را بکشانی دادگاه. چون امریکاییِ موردنظر زنده است و ما هردو با احترام و وقار به تو سلام میکنیم؛ بنده و جناب واندرهود. فقط قالب تهیشدهاش را تسلیم من کرد، میفهمی؟ البته همهاش همین نیست؛ شیطان تسخیرش کرده! میتوانم دوباره برش گردانم، اما تنها از همان راهی که تو را هم به آزادی میرساند؛ یعنی مرگ.
میبینم حالا که فهمیدهای من شیطانم در جلد آدمیزاد، آمادهای سوال پیچم کنی؛ آخر خیلی برایت جالب است، نه؟ این که از کجا آمدهام؟ در جهنم چه خبر است؟ جاودانگیِ واقعی در کار هست؟ یا مثلا این که قیمت زغالسنگ در بورس جهنم چند است؟ اما شوربختانه – خواننده عزیز من – با اینکه خیلی مایلم، اگر هم چنین اطلاعاتی میداشتم، نمیتوانستم کنجکاوری ذاتیات را ارضا کنم. شاید بتوانم یکی از آن داستانهای خندهدار را درباره شیطانکهای شاخدار و پشمالو برایت بنویسم؛ همانهایی که به تصور ناقص و خُردت اینقدر هم جالب میآیند؛ اما خودت که به اندازی کافی از این داستانها داری و من هم نمیخواهم چنین دروغهای شاخدار و بیمزهای نثارت کنم. دروغم را میگذارم برای جایی دیگر، وقتی اصلا انتظارش را هم نداری؛ این طوری برای هردومان جالبتر میشود. (یادداشتهای شیطان – صفحه ۱۵)
شهرتطلب که میدانی یعنی چه، یعنی وقتی از تحسین و کفزدن خوشت بیاید، حتی اگر احمق باشی، درست است؟ (یادداشتهای شیطان – صفحه ۱۹)
یک لحظه از انسان شدنم هست که آن را هرگز نمیتوانم بدون وحشت به خاطر بیاورم؛ زمانی که برای اولین بار صدای تپش قلبم را شنیدم. این صدای دقیق، بلند و منظم، که توامان نوید مرگ و زندگی را میدهد، با ترس و تشویشی غریب به شگفتم میآورد. آنها همهجا ساعت نصب کردهاند، اما چهطور میتوانند چنین ساعتی با ثانیهشماری سریع که تمام ثانیههای زندگی را همراهی میکند، توی سینهشان حمل کنند؟ (یادداشتهای شیطان – صفحه ۲۳)
جملات معروف کتاب یادداشتهای شیطان لیانید آندری یف
عشق وهم میآورد و دلسوزی توان را کم میکند و از بین میبرد. (یادداشتهای شیطان – صفحه ۸۶)
بههیات انسان درآمدنم دیگر دارد نگرانم میکند. هرساعت که میگذرد، همه آن چیزهایی که پشت حصار انسانیت گذاشتهام، بیشتر فراموشم میشود. با هر دقیقه سوی چشمم کمتر میشود. انگار این دیوار و حصار انسانیت، نفوذناپذیر است و پشت آن سایههایی ضعیف در جنبشاند و من دیگر نمیتوانم خطوطشان را تشخیص دهم. هر ثانیه که میگذرد، صدایم را خفه میکند. (یادداشتهای شیطان – صفحه ۱۱۲)
به گذشته زمین مینگرم و هزاران هزار نفر را میبینم که دنبال سایهای میدوند و به آرامی در قرنها و سرزمینهای مختلفی غوطه میخوردند و میروند؛ آنها بردگان هستند. دستشان بیهیچامیدی سوی آسمان بلند شده، استخوان تیز دندهشان انگار میخواهد پوست لاغر و کشیدهشان را پاره کند، چشمشان پراشک است و حنجرهشان از فرط ناله خشکیده. خون و جنون میبینم، دروغ و زور میبینم، تهمتشان را میشنوم، افترایی که میبندند تا دعای مدامشان را به درگاه خدا تغییر دهند. در دعاشان با هرواژهای که درباره مهربانی و رحم و شفقت باشد، زمینشان را لعنت میفرستند. (یادداشتهای شیطان – صفحه ۱۶۱)
برای گرگ، گرگ بودن خوب است، برای خرگوش، خرگوش بودن و برای کرم هم کردم بودن؛ چرا که روج آنها تار و حقیر است و ارادهشان تسلیم. اما تو، ای انسان، خدا و شیطان را همزمان در وجود خود جمع داری و این دو در چنین کالبد تنگ و تاریکی چه وحشتناک باهم در ستیزند! (یادداشتهای شیطان – صفحه ۱۶۶)
من نگاه تندی به چشمهای مگنوس انداختم و مدتی در افسون وحشتناک این نگاه خشک شدم. چهرهاش میخندید. این ماسک رنگپریده هنوز حالت خندهای شاد داشت، اما چشمانش تار و بیحرکت بود. در حالی که نگاهش متوجه من بود، جایی دورتر را نگاه میکرد و با حالت تار و تهی و جنونآمیزش وحشتناک مینمود. فقط یک جمجهه، جمجمعهای با آن حدقه تهیِ چشم است که میتواند چنین خشمگین بنماید. (یادداشتهای شیطان – صفحه ۲۶۱)
پیشنهاد مطالعه برای علاقمندان یادداشتهای شیطان لیانید آندری یف
5 جمله معروف زوال بشری اوسامو دازای تکه کتاب
12 جمله معروف شایو اوسامو دازای تکه کتاب
7 جمله معروف آوای کوهستان یاسوناری کاواباتا تکه کتاب
- 5 جمله معروف از میان صنوبرهای سیاه جوزف بویدن – تکه کتاب - بهمن 9, 1401
- 19 جمله معروف متولد شده با یک دندان جوزف بویدن – تکه کتاب - بهمن 9, 1401
- 5 جمله معروف چانی ونجک جوزف بویدن – تکه کتاب - بهمن 9, 1401