17 جمله معروف دختر استالین رزماری سالیوان

17 جمله معروف دختر استالین رزماری سالیوان – تکه کتاب

  • 17 جمله معروف دختر استالین رزماری سالیوان: در این مطلب 17  عدد از جملات معروف و درخشان کتاب دختر استالین رزماری سالیوان را گلچین کرده‌ایم. این جملات تکه کتاب ها نابی هستند از نویسندگانی بزرگ که می‌توانید به  دکمه‌‌های زیر از آرشیو کاملشان دیدن کنید.

     

     

    متن زیبا رزماری سالیوان

     

     

    17 جمله معروف دختر استالین رزماری سالیوان

     

    تصور کردن انسانى تنهاتر از دختر استالین کارى دشوار است. (دختر استالین – صفحه ۶۱۲)

     

     

    ارعاب و وحشتى که استالین در اطراف خودش گسترانیده بود، مخصوصا دامنگیر نزدیک‌ترین کسانش شده بود. چه کسى جرئت مى کرد به دختر استالین بگوید مادرش خودکشى کرده بود؟ خیلى‌ها فقط بخاطر اطلاع داشتن از این موضوع اعدام شده بودند. (دختر استالین – صفحه ۱۰۵)

     

     

    در خانواده‌اى که در آن به دنیا آمدم و بزرگ شدم هیچ چیز طبیعى نبود، هرچیزى ناراحت‌کننده و غم افزا بود و خودکشى مادرم روشن‌ترین شهادت بر نومیدى حاکم بر اوضاع بود. (دختر استالین – صفحه ۶۸۱)

     

     

    سوتلانا تا شانزده سالگى، مثل بسیارى از همکلاسى‌هایش، کمونیستى آرمانگرا باقى ماند؛ کمونیستى که بى‌هیچ چون و چرایى ایدئولوژى حزب را قبول داشت. او بعدها در بزرگسالى به این نتیجه رسید که این ایدئولوژى مردم را به سرکوب و سانسور اندیشه‌هایشان وادار کرده و میلیون‌ها نفر را به خواب مصنوعى فرو برده است. او اسم این خواب مصنوعى یا مسخ شدگى را «ذهنیت بردگان» گذاشت. (دختر استالین – صفحه ۱۳۹)

     

     

    زندانى شدن کاپلر و کشف قضیه‌ى خودکشى مادرش عاقبت «حباب‌هاى توهمات» سوتلانا را ترکانده بود. (دختر استالین – صفحه ۲۲۲)

     

     

    سوتلانا در عمق وجودش قمارباز بود. او در سرتاسر زندگى‌اش تصمیم‌هاى سرنوشت‌ساز را کاملا به صورت ناگهانى مى‌گرفت و سپس با نوعى بى‌خیالم سبکسرانه به عواقب آن تن مى‌داد. همیشه مى‌گفت از بین داستان‌هاى داستایفسکى، قمارباز را بیش از همه دوست دارد. (دختر استالین – صفحه ۳۱)

     

     

    چه کسى مى‌تواند بدون اندیشیدن درباره‌ى گذشته‌ى خویش زندگى کند؟ (دختر استالین – صفحه ۳۸)

     

     

    استالین عاشق وسترن‌هاى آمریکایى بود و علاقه‌ى خاصى هم به تماشاى فیلم‌هاى چارلى چاپلین داشت که باعث مى‌شد از ته دل بخندد؛ هرچند که فیلم دیکتاتور بزرگ چاپلین را دوست نداشت و نمایش عمومى آن را در شوروى ممنوع کرده بود. (دختر استالین – صفحه ۱۲۲)

     

    جملات معروف کتاب دختر استالین رزماری سالیوان

     

    او (مادر استالین) از پسرش پرسید: «جوزف تو حالا دقیقا چه کاره‌اى؟» استالین جواب داد: «تزار را بخاطر بیاور. خب، من شبیه تزار هستم.» که گفت: «چه حیف که تو هیچ وقت کشیش نشدى.» (دختر استالین – صفحه ۱۲۵)

     

     

    مدارس زیادى بیرون مسکو وجود داشت که خارجى‌ها را به دیدنشان نمى‌بردند. تا اوایل دهه ١٩٣٠ در این مدارس حتا کاغذ براى نوشتن وجود نداشت (دانش‌آموزان از حواشى سفید کتاب‌هاى کهنه‌شان براى نوشتن استفاده مى‌کردند.) و قلم و مداد هم سهمیه بندى بود. به دلیل کمبود میز و نیمکت، کلاس‌ها به صورت شیفتى برگزار مى‌شد. مدارس به علت نایاب بودن هیزم براى گرمایش یا نفت سفید براى چراغ روشنایى، تعطیل مى‌شدند. (دختر استالین – صفحه ۱۳۰)

     

     

    همه بچه‌هاى شوروى موظف به فراگیرى کمونیسم بودند. آن ها ابتدا «اکتبریست»، سپس «پایونیر»، و سرانجام «کامسومول» مى‌شدند. هر دانش آموز کلاس اولى در روزى که مصادف با سالروز پیروزى انقلاب اکتبر بود، «اکتبریست مى‌شد و ستاره‌اى قرمز که وسطش تصویرى از چهره‌ى کودکى لنین حک شده بود، دریافت مى‌کرد.» (دختر استالین – صفحه ۱۳۱)

     

     

    استراتژى همیشگى استالین القاى ترس به توده‌هاى مردم و سپس کنترل آنها با استفاده از ترساندن‌شان بود. (دختر استالین – صفحه ۲۵۵)

     

     

    استالین بازیگر ماهرى بود که وانمود مى‌کرد گوشه‌اى نشسته و دیگران برایش گزارش‌هایى درباره‌ى فعالیت‌های دشمنان مى‌آورند؛ دشمنانى که وى نمى‌توانست با مجازات آنها مخافت کند. اما واقعیت قضیه چیز دیگرى بود، او همچون استاد عروسک گردانى بود که پشت صحنه سررشته‌ى همه امور را در دستانش داشت. (دختر استالین – صفحه ۳۲۲)

     

     

    هر آدمى مرگى را نصیب خود مى‌کند که سزاوارش است. (دختر استالین – صفحه ۴۶۴)

     

     

    امیدوارم که نسل‌هاى آینده از یاد نبرند که نیکى هرگز از بین نمى‌رود، که نیکى در قلب‌هاى آدمیان، حتا در تاریک‌ترین زمان‌ها، مى‌زید و در جاهایى که هیچ کس گمان بر وجود داشتنش نمى‌کند، نهفته است، که نیکى هرگز به طور کامل نابود یا ناپدید نمى‌شود. (دختر استالین – صفحه ۶۳۰)

     

     

    موقعى که قلب پیشاپیش تصمیمى گرفته، منطق تنها کارى که مى‌کند این است که انواع دلگرمى‌ها را جز به جز به تو ارائه مى‌کند. (دختر استالین – صفحه ۹۳۱)

     

     

    هر خانواده‌اى براى خودش قصه‌اى سربسته است و از بیرون به دشوارى مى‌توان پى برد که درونش چه مى‌گذرد. (دختر استالین – صفحه ۹۹۳)

     

     

    پیشنهاد مطالعه برای علاقمندان دختر استالین رزماری سالیوان

     

    شعر سگها و گرگها مهدی اخوان ثالث

     

    شعر از خاک خفته در باران احمدرضا احمدی

     

    رقیبم گر هنر هم دزدد از من من نخواهد شد شهریار

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»