من دی نگفتم مَر تو را کِی بی‌نَظیرِ خوشْ لِقا ای قَدِّ مَهْ از رَشکِ تو، چون آسْمان گشته دوتا

من دی نگفتم مَر تو را کِی بی‌نَظیرِ خوشْ لِقا -25

  • دکلمه صوتی شعر من دی نگفتم مَر تو را کِی بی‌نَظیرِ خوشْ لِقا مولانا – غزل 25 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر.ی قَدِّ مَهْ از رَشکِ تو، چونآسْمان گشته دوتاامروز صد چندان شُدی، حاجِب بُدیْ سُلطان شُدی

    شعر من دی نگفتم مَر تو را کِی بی‌نَظیرِ خوشْ لِقا مولانا – 25

    من دی نگفتم مَر تو را کِی بی‌نَظیرِ خوشْ لِقا
    ای قَدِّ مَهْ از رَشکِ تو، چون آسْمان گشته دوتا

     

    امروز صد چندان شُدی، حاجِب بُدیْ سُلطان شُدی
    هم یوسُفِ کَنْعان شُدی، هم فَرِّ نورِ مُصطفی

     

    امشب سِتایَمْت ای پَری، فردا زِ گفتن بُگْذری
    فردا زمین و آسْمانْ در شرحِ تو باشد فَنا

     

    امشب غَنیمَت دارَمَت، باشم غُلام و چاکَرَت
    فردا مَلَکْ بی‌هُش شود، هم عَرشْ بِشْکافَد قَبا

     

    ناگَهْ بَرآیَد صَرصَری، نی بامْ مانَد نه دَری
    زین پَشِّگان پَر کِه زَنَد، چون که ندارد پیل پا

     

    باز از میانِ صَرصَرَش، دَرتابَد آن حُسن و فَرَش
    هر ذَرّه‌یی خندان شود، در فَرِّ آن شَمسُ الضُّحی

     

    تَعلیم گیرد ذَره‌ّها، زان آفتابِ خوشْ لِقا
    صد ذَرِّگیِّ دِلْرُبا، کان‌ها نبودش زِابْتِدا

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    مولانا قالب: غزل وزن شعر: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)

     

    من دی نگفتم مَر تو را کِی بی‌نَظیرِ خوشْ لِقا صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر ای یارِ ما، دِلْدارِ ما، ای عالَمِ اسرارِ مااست. این قطعه‌ توسط  سهیل قاسمی، سیده سحر حسینی و پری ساتکنی عندلیب  خوانده شده‌اند

     

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان نا آشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

     

     

     

    دیدگاه کاربران درباره ی غزل من دی نگفتم مَر تو را کِی بی‌نَظیرِ خوشْ لِقا

    همایون می گوید:

    من با بررسی ناقص، واژه شمس الضحی را از واژگان جلال دین پیش از ملاقات شمس می دانم که پس از آن به ندرت تکرار می شود؛ از این رو این غزل را که بار علمی غیر قابل تصوری دارد به سروده های پیشین او نسبت می دهم اینجا جلال دین در ذهن خود پدیده ای که امروز بنام بیگ بنگ می نامیم را به تصویر می کشد. اصل هستی نه به خاطر موجودات داخل آن ارزشمند است بلکه همه این ها می توانند نابود شوند و از نو به ذرات تبدیل شوند و دوباره موجوداتی زیبا پدیدار شوند که امروز نیستند، من تنها می توانم در فرصتی که ترا بستانم که زیباترین و ارزشمندترین کاری که میتوان صورت داد همانا غنیمت شمردن دیدن قابلیت آفتاب گونه ایی است که در هستی حضور دارد  و توانایی آفرینش هر زیبائی را دارد.

     

     

    شعر من دی نگفتم مَر تو را کِی بی‌نَظیرِ خوشْ لِقا اثر کیست؟

    این شعر اثر مولانا است.

     

     

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *