معنی چادر کبود به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ چادر کبود در گویش ها و لهجه.
معنی چادر کبود
معنی: کنایه از شب و آسمان.
هم قافیه چادر کبود
دود، زود، بود، رود، سود، جود، نبود، کبود، ستود، نمود، ربود، سرود، فرود، صعود.
چادر کبود در لغت نامه دهخدا
چادر کبود. [ دَ / دُ رِک َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان. ( آنندراج ). چادر نیلگون.
چادر کبود در فرهنگ فارسی
کنایه از شب و آسمان . چادر نیلگون.
پیشنهاد و نظر شما برای واژه چادر کبود
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
نامه های نیما یوشیج
نامه های احمد شاملو به آیدا
اشعار سهراب سپهری
شعر تو به دنیا نخواهی آمد پوریا پلیکان
Latest posts by Sima (see all)
- نیمای معترض، تاویل هرمنوتیکی «کک کی» - دسامبر 16, 2022
- مقایسه تطبیقی نمود فقر در برخی اشعار - دسامبر 16, 2022
- اشتراکات ساختاری در شعر نیما و چند شاعر معاصر - دسامبر 16, 2022