معنی پاجنگ

معنی پاجنگ

  • معنی پاجنگ به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ پاجنگ در گویش ها و لهجه و جستجوی معنی پاجنگ در دانشنامه عمومی ویکی پدیا.

     

     

    معنی پاجنگ

    معنی پاجنگ: دریچه ای کوچک باشد در کوشک چنانکه به یک چشم از اوبیرون نگرند.


    هم قافیه با کلمه پاجنگ

    بالنگ، پافنگ، پلنگ، تفنگ، جفنگ، دبنگ، درنگ، زرنگ، سُرنگ، رنگف، فشنگ، قشنگ، کلنگ، گلرنگ، ملنگ، نهنگ آهنگ، آونگ، دلتنگ، سرهنگ.


    معنی پاجنگ در لغت نامه دهخدا

    پاجنگ. [ ج َ ] ( اِ مرکب ) دریچه ای کوچک باشد در کوشک چنانکه به یک چشم از اوبیرون نگرند. || در لهجه شهمیرزاد، بز چهار و پنج ساله خصی کرده که شبانان آنرا فربه کنند وتوشه خود بر آن نهند و همواره در میان گله باشد.

    معنی پاجنگ در گویش مازنی

    /paajang/ بز بزرگ نر که یک بار پشم آن را چیده باشند – بز نر قوی و پیشاهنگ گله.

    پیشنهاد و نظر شما برای معنی پاجنگ

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    اشعار نیما یوشیج

    نامه های احمد شاملو

    معنی ا

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *