معنی شائب

معنی شائب چیست؟

  • معنی شائب به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ شائب در گویش ها و لهجه.

     


    معنی شائب

    معنی: [ ءِ ] موی سپید.

     


    هم قافیه با شائب

    ابوالعجائب، صائب، عجائب، غائب، مصائب، نائب.

     


    معنی شائب در فرهنگ فارسی

    ابوبکر بن شائب محدث است و متاخر.

     


    معنی شائب در لغت نامه دهخدا

    شائب. [ ءِ ] ( ع ص ) موی سپید. ( دهار ): شیب شائب مبالغه است مانند لیل لائل. ( منتهی الارب ). شیب شائب ؛ مبالغه است یعنی پیری بسیار و موی بسیار سپید. ( ناظم الاطباء ). و صاحب تاج العروس آرد: اشیب موی سپید است بر وزن وصف معایب خلقی مانند اعمی و اعرج. سپیدی موی را از عیوب شمرده اندچنانکه حسن بن ابی علی الزوزنی گفته است :
    کفی الشیب عیبا ان صاحبه اذا
    اردت به وصفاً له قلت اشیب
    و کان قیاس الاصل لوقلت شائباً
    و لکنه فی جملة العیب یحسب.
    و شائب نادرست است و استعمال نکرده اند و از اشیب شیباء بر وزن فعلاء نیامده است. -انتهی. || مخلوطکننده. ( از اقرب الموارد ). آمیزنده. ( ناظم الاطباء ).
    شائب. [ ءِ ] ( اِخ )ابوبکربن شائب. محدث است و متأخر. ( منتهی الارب ).

     


    پیشنهاد و نظر شما برای واژه شائب

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.

     


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر نام بعضی نفرات نیما یوشیج

    شعر آی آدم ها نیما یوشیج

    گلچین اشعار عاشقانه ی فروغ فرخزاد

    شعر مرگ نازلی احمد شاملو

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    سارا

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *