معنی زاد و ولد

معنی زاد و ولد

  • معنی زاد و ولد به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ زاد و ولد در گویش ها و لهجه ها.

     

    معنی زاد و ولد

    تلفظ:/zAdovalad/

    معنی: افزایش اولاد و نسل

    مترادف ها:رفتار، وضع، جهت، متکا، یاتاقان، بردباری، سلوک، طاقت، زاد و ولد، زایش، نسبت.

     


    زاد و ولد در فرهنگ فارسی

    افزایش اولاد و نسل.
    زاییدن، به وجود آوردن فرزند، زادوولدکردن.

     


    زاد و ولد در فرهنگ عمید

    ۱. فرزند و نسل.
    ۲. (اسم مصدر ) تولید مثل.
    * زادوولد کردن: (مصدر متعدی ) زاییدن فرزندان، به وجود آوردن اولاد.

     


    زاد و ولد در لغت نامه دهخدا

    زاد و ولد. [ دُ وَ ل َ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) افزایش اولاد و نسل. ( فرهنگ رازی ).

     


    زاد و ولد در فرهنگ معین

    ( ~ُ وَ لَ ) [ فا – ع . ] (اِمر. ) فرزند، نسل .

     


    زاد و ولد در واژه نامه بختیاریکا

    کر و بچ؛ کر و پاچا؛ زات و زیت؛ زات وکُت.

     


    پیشنهاد و نظر شما برای معنی زاد و ولد

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید،پیشنهادتان را اضافه کنید.

     


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر علی کوچیکه فروغ فرخزاد

    شعر هم سطر هم سپید سهراب سپهری

    شعر سخنی نیست احمد شاملو

    شعر به راه می افتد پوریا پلیکان

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *