معنی جا خوش کردن به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ جاخوش کردن در گویش ها و لهجه.
معنی جا خوش کردن
بسیار ماندن در جایی.
معنی جا خوش کردن در فرهنگ معین
(خُ. کَ دَ ) (مص ل . ) ۱ – در جایی به خوشی اقامت کردن .
جا خوش کردن در لغت نامه دهخدا
جا خوش کردن. [ خوَش ْ / خُش ْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) جا خوش کردن در جائی ؛ اقامت آنجا را پسندیدن. || بمزاح ،در جائی که عادةً بسیار نباید ماندن دیر ایستادن.
جا خوش کردن در واژه نامه بختیاریکا
شَله بار نُهادن؛ شَله وَندِن؛ مُله وَندِن
چپنیدِه.
جا خوش کردن در اصطلاحات و ضرب المثل ها
معنی اصطلاح -> جا خوش کردن
با خیال راحت و بیش از اندازه ی موردانتظار در جایی ماندن
مثال:
خاله خانم حسابی جا خوش کرده بود و خیال رفتن نداشت.
پیشنهاد و نظر شما برای واژه جا خوش کردن
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
- جرس کاروان – از زندگانیم گله دارد جوانیم - فوریه 11, 2023
- ترانه جاودان – ای شاخ گل که در پی گلچین دوانیم - فوریه 11, 2023
- وحشی شکار – تا کی در انتظار گذاری به زاریم - فوریه 11, 2023