معنی جادو زبانی

معنی جادو زبانی

  • معنی جادو زبانی به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ جادو زبانی در گویش ها و لهجه.

     

    معنی جادو زبانی

     

    شیرین زبانی.


    معنی جادو زبانی در فرهنگ فارسی

     

    چرب زبانی شیرین زبانی .


    معنی جادو زبانی در فرهنگ عمید

     

    =جادوسخنی: دلم را به زنهار زه بر زدی / به جادوزبانی گره برزدی (نظامی۵: ۹۲۳ ).


    معنی جادو زبانی در لغت نامه دهخدا

     

    جادوزبانی. [ زَ ] ( حامص مرکب ) صفت و کیفیت جادوزبان :
    دلم را بزنهار زه برزدی
    به جادوزبانی گره برزدی.
    نظامی ( از آنندراج ).
    رجوع به جادوزبان و جادو شود.


    پیشنهاد و نظر شما برای واژه جادو زبانی

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر نابکاران

    شعر دو وینجک

    سمبولیسم اجتماعی در شعر معاصر فارسی

    شعر جوشان از خشم احمد شاملو

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *