معنی جادوی به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ جادوی در گویش ها و لهجه.
معنی جادوی
افسونگر.
معنی جادوی در فرهنگ فارسی
سحر، جادوگری، افسونگر، جادوکردن، جادویی
جادویی .
معنی جادوی در فرهنگ عمید
۱. سِحر.
۲. ساحری، جادوگری.
* جادوی کردن: (مصدر لازم ) [قدیمی] سِحر کردن، جادو کردن.
معنی جادوی در لغت نامه دهخدا
جادوی. ( ص ، اِ ) رجوع به جادو شود.
پیشنهاد و نظر شما برای واژه جادوی
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
سمبولیسم اجتماعی در شعر معاصر فارسی
Latest posts by sahar (see all)
- جرس کاروان – از زندگانیم گله دارد جوانیم - فوریه 11, 2023
- ترانه جاودان – ای شاخ گل که در پی گلچین دوانیم - فوریه 11, 2023
- وحشی شکار – تا کی در انتظار گذاری به زاریم - فوریه 11, 2023