عینیت-و-ذهنیت-در-توصیفات-شاملو

عینیت و ذهنیت در توصیفات

  • عینیت و ذهنیت در توصیفات شاملوتوصیف از ارکان مهم شعر و ادب است. از آن جا که شعر دوره معاصر یکی از مهم ترین دوره های ادبیات فارسی است و توصیف از ویژگیهای اساسی این دوره است، بنابراین بررسی چگونگی آن در شعر شاعران برجسته معاصر از جمله شاملو که یکی از ارکان اساسی شعر معاصر است ضروری به نظر میرسد تبیین این مسأله می تواند در زمینه ادبیات و شعر سودمند باشد .

    یکی از محورهای اساسی نظریه وصفی نیما عینیت و ذهنیت در شعر است. اگرچه شاملو در بحث نظری درباره این موضوع سخن چندی نگفته است اما می توان توجه به این مبحث را در اشعار وی به ویژه اشعار نیمایی وی مشاهده کرد. سوال نوشتار حاضر این است که انواع توصیف در شعر شاملو از منظر عین گرایی یا ذهن گرایی کدام است؟ میزان توصیفات ذهنی در شعر وی بیشتر است یا توصیفات عینی؟ و به طور کلی از این منظر شاملو شاعری عین گراست یا ذهن گرا؟

    تاکنون درباره شعر شاملو و جنبه های مختلف آن پژوهشهای بسیاری صورت گرفته اما از منظر توصیف و ویژگیهای آن به ویژه بحث عینیت و ذهنیت در شعر وی پژوهشی به جز پایان نامه نگارنده صورت نگرفته است. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی بر آن است تا چگونگی توصیف در شعر شاملو را از منظر عین گرایی و ذهن گرایی نشان دهد. برای این منظور نخست موضوعات گوناگون توصیفی در شعر شاملو جمع آوری و طبقه – بندی شد و سپس بر مبنای عینی یا ذهنی ،بودن توصیفات مذکور بررسی شدند. حال به بررسی اشعار شاملو از منظر عینیت و ذهنیت می پردازیم:

    نویسنده: شمسی پارسا

    از آرشیو مطالب نیز دیدن کنید:

    نقد ادبی احمد شاملو

    بحث و بررسی

    مهم ترین بخش نظریۀ نیما عینیت و ذهنیت در شعر است. به عقیده نیما شاعر همان طور که می بیند باید بنوسید و شعرش نشانی واضح از خود وی باشد(نیمایوشیج، ۱۳۶۸،۸۶) مشاهده دقیق در کار نیما اهمیت خاصی دارد وی در انتقاد از شعر کلاسیک آن را وصف الحالی و سوبژکتیو میداند که چیزی را مجسم نمیکند، بلکه به یاد می آورد (همان، ۲۲۶) انتقاد وی در راستای جداسازی شعر از ذهنیت محض و تجسم عينى بخشیدن به موضوعات شعری است. البته برخی معتقدند که شعر راستین تلفیق و تطابق و ترکیب دو جهان عین و ذهن است براهنی ، ۱۳۷۳، ۱۶۲)

    تولستوی نیز در کتاب هنر ،چیست خصوصیات اساسی مفهوم هنر را بی نهایتی نامعلوم میخواند از نظر وی هنر از اتحاد ذهنی – subjective با عینی objective به وجود می آید یعنی از ترکیب طبیعت با عقل و به عبارت دیگر از اتحاد غائب با حاضر» (تولستوی، ۱۳۵۲: ۳۳)
    از آنجا که شاملو یکی از برجسته ترین شاگردان ،نیماست تأثیر نیما بر او به حدی است که گذشته از پیروی در انتخاب قوالب و اوزان در شیوه خاص جمله بندی، سبک بیان و حتی بعضی کلمات و لغات متداول آثار نیما قدم به قدم دنبال او میرود. اما این دنباله روی یک تقلید خشک احمقانه نیست.

    شاملو در شعرهای نیمایی خود کاملاً نشان داده قدرت این را دارد که مانند نیما شعر نیمایی خوب هم بگوید اما به جهات مختلف زبانی را برگزید که جز مضامین فکر بزرگ و فکر اعتلای انسانی را نمی توانست بپذیرد این زبان بر فکر شاعر غلبه کرد و او را به طرف تعالی و ارتقای افکار خویش و دیگران حرکت داد (مجابی، ۱۳۸۰، ۱۷۱ ).

    برخی معتقدند شاملو بیشتر از آن که بخواهد اندیشۀ نارسایی را به قالب نظم در بیاورد، میخواهد آنچه را که در روحش اتفاق میافتد و تحولاتی را که از دیدن یک منظره یا نگاه و یا یک حرکت نامحسوس در قلبش ایجاد میگردد به نیکوترین وجهی در برابر چشم خوانندگان خود قرار دهد به این دلیل است که اشعارش از بهترین اشعار توصیفی به شمار می آید (شمس لنگرودی، ۱۳۷۸، ۳۵۷)

    بنابراین توصیفات شاملو بیشتر زائیده حالتهای شخصی و انزوای شاعر هستند تا برخاسته از واقعیت و بیشتر وصف الحالی اند تا وصفى توصیف در شعر شاملو بیشتر از آن که در خدمت واقعیت ابژه (موضوع) باشد، به زیبایی کلام یا ریتم و وزن درونی وفادار است. گاه برای ایجاد معناهای مجرد، توصیف را با صفتهای متوالی همراه میسازد چیزی که نیما شاعر را از کاربرد آن یعنی صفت پرهیز میداد جورکش، ۱۳۸۳ ، ۲۴۹)
    اما به هر حال، در شعرهای توصیفی وی با قالب چهار پاره و دوبیتی میتوان اثر شعرهای نخستین نیما را دید. شاملو نیما را در اجرای نظریات خویش در مواردی موفق نمیداند. او در این باره میگوید یک موضوع هست و آن این است که مواردی نیما موفق نشده است نظریاتش را جامه عمل بپوشاند شعرهای درخشان نیما شعرهایی است که کلیت و یک – پارچگی موضوعی دارد ولی درست آنجا که باید حقانیت این نظریات به اثبات برسد، کار موفق از آب در نمی آید و تئوری به اصطلاح بار عمل را نمی کشد» (اخوان لنگرودی، بی تا ، ۱۰۴)

    اما وی معترف است که اهمیت نیما تنها در به هم ریختن تساوی طولی مصراع ها نبوده بلکه در بنیان گذاشتن فرهنگ شعری ماست چیزی که پیش از او نداشتیم و او بود که ما را با بینش شاعرانه آشنا کرد شاملو خود نیز شعر سپید را وامدار شعر نیمایی میداند. اما شعر سپید در نهایت یک وسیله بیان است در حالی که ابر کیتویته و رهایی از متکلم و یک بینش و یک نظام فکری بود که نیما به شاعر ایرانی معرفی کرد (جورکش، ۱۳۸۳ ،۳۲۵)

    هرچند شاملو در سخنانش اشاره مستقیمی به نظریه ابژکتیوتیه نیما نکرده است اما درباره خوانش شعر نظری ارائه میدهد که یادآور بحث ،مشاهده حلول، استغراق در شی و عینیت بخشی نیماست. وی در این باره یادآور میشود که اشیا از طریق کلمه ها در شعر حضور پیدا میکنند؛ با رنگ و طعم با صدا و حجم و درشتی و نرمیشان. با القائاتی که می توانند عرضه کنند با تداعیهایی که در امکانشان هست وی در این باره می گوید: «من به شما میگویم .قناری قناری را ببینید کلمه را بگذارید و بگذرید، حضور قناری را دریابید. خود این پرنده را با همه وجود حس کنید این قناری که من می گویم قاف و نون و چند تا حرف و حرکت نیست معجزه حیات است رنگش را با چشمانتان بخورید.

    آوازش را با تمام جانتان گوش کنید وقتی که میخواند نتها را تماشا کنید که چگونه در گلوگاهش می.طید تجسم عینی چیزی حسی و به آن شوری اندیشه کنید که همه جانش را در آوازش می گذارد (دستغیب، ۱۳۸۵ ، ۱۶۱).
    این بیانات نشانگر همان بحث عینیت نیماست حال به بیان انواع توصیف در شعر شاملو می پردازیم:

    انواع توصیف در شعر الف. بامداد

    پیشتر گفته شد عینیت و ذهنیت یکی از محورهای اساسی نظریه توصیفی نیماست. بررسی این مسأله در توصیفات شاملو به طور کاربردی صورت گرفته است؛ زیرا شاملو در نظریات خویش تصریح چندانی به این مبحث نداشته است. در توصیفات شاملو انواع توصیف عینی، ذهنی و عینی – ذهنی دیده می شود. از آنجا که بسامد توصیفات ذهنی بیشتر از سایر توصیفات است نخست به شرح آن می پردازیم

    ۱- توصیفات ذهنی (سوبژکتیو)
    در توصیف سوبژکتیو با باطن و حالات باطنی شاعر سروکار داریم. در این نوع توصيفات، وصف مناظر و واقعیتها از ذهن شاعر اثر می پذیرد. گوئی شاعر نمی خواهد چندان به واقعیت بیرونی پدیده توجه کند توصیفات ذهنی در تمام موضوعات شعری شاملو دیده میشود وی در توصیف واقعیتها پدیده های طبیعی و اجتماعی، ذهن خویش را دخالت میدهد این امر سبب غلبه ذهن گرائی بر شعر او شده
    است. مانند نمونه های زیر می گیردم ز زمزمه ،تو دل دریا ! خموش باش دگر دریا / با نوحه های زیر لبی، امشب خون می کنی مرا به جگر… دریا خاموش باش من ز تو بیزارم و ز آه های سرد شبان – گاهات و از حمله های موج کف آلودت و ز موجهای تیره ی جان کاهات(شاملو، ۱۳۸۴،۲۴)

    دریا بیشترین توصیف ذهنی را در میان پدیدههای طبیعی به خود اختصاص داده است. این توصیفات بیشتر در اشعار نیمایی شاملو مشهود است شاعر در این سروده با به کار بردن تکنیک تشخیص و منادا قرار دادن دریا توصیفی ذهنی از آن ارائه میدهد که برگرفته از احساس بیزاری خود نسبت به دریاست تأثیر تنهایی و دلگیری شاعر را نیز میتوان در توصیف دید عبارات توصیفی «نوحه های زیر لبی»، «آههای سرد شبانگاه» و «موج های تیره جانکاه بیانگر حال شاعرند و واقعیت عینی دریا را مجسم نمی کنند. – هیچی جز این دیده نشد / خشکه کلوخ و خار و خس تپه و کوه لخت و پس / قطار کوه های کبود/ مث شترای تشنه بود / پستون خشک تپه ها / مث پیره زن وخت دعا (شاملو، ۷۹،۱۳۷۶).

    تشبیه شکل تپه ها و برآمدگی آن به پستان خشک پیرزن سبب ذهنی و شاعرانه شدن توصیف شده است. نکته قابل توجه در شعر شاملو این است که وی در ارائه توصیف ذهنی از یک پدیده تکنیکهای متنوعی را به کار میبرد در این نمونه با تکنیک تشبیه توصیفی ذهنی از تپه ارائه داده در حالی که در این نمونه که بیان خواهد شد، با استفاده از تکنیک تشخیص این کار را انجام میدهد:
    – یه شب مهتاب / ماه میاد تو خواب/ منو میبره ته اون دره اون جا که شبا / یکه و تنها / تکدرخت بید شاد و پرامید میکنه به ناز / دستشو دراز / که به ستاره / بچکه مث / یه چیکه بارون / که جای میوهش نوک یه شاخه ش بشه آویزون. (شاملو ، ۱۳۴۳، ۱۱۷). قیدهای به کار رفته در توصیف ،بید حالات انسانی را نشان میدهند و نسبت دادن آنها به درخت بید سبب ذهنی شدن توصیف شده است.

    – توفانها در رقص عظیم تو / به شکوهمندی نی لبکی مینوازند . (شاملو ، ۱۳۴۳ : ۷۲). یکی از ویژگیهای عمده ،توفان صدای سهمگین آن است شاعر با آوردن عبارت «نی لبکی مینوازنده توصیف توفان را ذهنی کرده است علاوه ،براین تعبیر مذکور با واقعیت توفان و آشفتگی صداهای آن تناقض دارد این تناقض توصیف را پویا ساخته است.

    – دریا در تب هذیانیش با خویش میپیچد و از هراسی کور پنهان میشود در بستر شب باد / و ز نشاطی مست / رعد از خنده میترکد / و ز نهیبی سخت / ابر خسته می گرید. (شاملو، ۱۳۴۳، ۹۷).

    مهمترین ویژگی رعد صدای مهیب آن است که معمولاً ترس آور است. شاعر با استفاده از تکنیک تشخیص صدای رعد را به خنده مانند کرده است ،خنده، حال خوش و شادی انسان را نشان میدهد یافتن وجه شبه در تشبیه صدای رعد به خنده درنگ ذهنی می طلبد. این تلاش ذهنی تلذذ هنری ایجاد میکند:
    با هزاران سوزن الماس/ روی طاقه شال کهنه مرداب/ نقشههای بته جقه نقره دوزیمی کند / مهتاب . شاملو ، ۱۳۴۳ ، ۱۱۲).
    شاعر با استفاده از تکنیک تشخیص توصیفی بسیار زیبا و شاعرانه از مهتاب ارائه میدهد. نقره دوزی کردن عملی انسانی است که نسبت دادن آن به مهتاب سبب ذهنی شدن توصیف شده است.
    یله / برن از کای چمن / رها شده باشی پا در خنکای شوخ چشمه ئی، ا و زنجره / زنجیره بلورین صدایش را ببافد شاملو ، ۱۳۵۶، ۲۶ ). زنجره پرنده کوچکی است همانند گنجشک شاعر صدای آن را به زنجیره ای بلورین مانند کرده که زنجره در حال بافتن آن زنجیره است نسبت دادن عمل بافتن به زنجره توصیف را ذهنی ساخته است. از سوی دیگر نسبت دادن عمل بافتن به صدا که امری مجرد و انتزاعی است، سبب ذهنی و شاعرانه تر شدن توصیف شده است. بدن لخت خیابان / به بغل شهر افتاده بود / و قطره های بلوغ / از لمبرهای راه / بالا می – کشید. شاملو، ۱۳۸۴، ۳۹).

    رگه های زندگی شهرنشینی در این توصیف قابل مشاهده است. به طور کلی توصیف عناصر شهری در شعر شاملو نمودی چشم گیر دارد. در این سروده، شاعر با استفاده از تکنیک جاندارانگاری توصیفی ذهنی از ،خیابان راه و شهر که عناصر زندگی شهرنشینی اند، ارائه داده است.دام شب و بیانگر حالات درونی وی است. به طور کلی تشبیهات شاملو بیشتر از نوع عقلی
    هستند که در ذهنی شدن توصیف نقش بسزایی دارند.
    اما تو ! / تو قلبات را بشوی / در بیغشی جام بلور یک ،باران، / تا بدانی / چه گونه / آنان / برگورها که زیر هر انگشت پای شان / گشوده بود دهان / در انفجار بلوغ شان / رقصیدند / چه گونه به سنگ فرش لج / پا کوبیدند / و اشتهای شجاعت شان چه گونه / در ضیافت رگی از پیش آگاه/ کباب گلوله ها را داغاداغ / با دندان دنده هاشان بلعیدند. (شاملو، ۱۳۸۴، ۴۴)

    شخصیت و شهامت و شجاعت کسانی که در راه مبارزه جان خود را از دست داده اند، با بیانی شاعرانه و در عین حال ذهنی توصیف شده است. عبارات تشبیهی «سنگ فرش لج»، اشتهای شجاعت، ضیافت مرگ» و «کباب گلوله ها در جهت ذهنی شدن توصیف عملکرده اند.
    چنین ام من / قلعه نشین حماسههای پر از تکبر اسم ضربه ی پرغرور اسب وحشی بی خشم سنگ فرش کوچه ی تقدیر / کلمه ی وزشی/ در توفان سرود بزرگ یک تاریخ / محبوس / در زندان یک کینه / برقی / در دشنه ی یک انتقام و شکوفه ی سرخ پیراهنی / در کنار راه فردای بردگان امروز ( شاملو، ۱۳۸۴، ۵۵). شاعر از تشبیهات متوالی در توصیف شخصیت خویش استفاده کرده است. وی یک بار خود را قلعه نشین حماسه هایی پر از تکبر مینامد و بار دیگر خود را سم ضربه اسب وحشی بی خشم میداند وحشی بودن با بی خشم بودن در تناقض است. وجود این تناقض، توصیف را ذهنی تر کرده است شگرد توصیفی شاملو کاربرد یک تکنیک بیانی به طور متوالی در توصیف موضوعی خاص در این سروده مشهود است. – عشق، مگر امشب با شوهرش مرگ وعده دیداری داشته است …. و اینک / بال در بال و دست در دست بر نسیم عبوس و مبهم شبانگاه /  پرسه می زنند (شاملو ، ۱۳۴۳ ، ۱۹۲).

    در این سروده توصیف عشق که امری انتزاعی است با یک تناقض معنایی همراه شده
    است. شاعر عشق را به زنی مانند کرده که شوهرش مرگ است. عشق با شور و نشاط
    – شباشب نیس ،دیگه یخدون غمه عنکبوتای سیاشب تو هوا تار میتنه ( شاملو، ۱۴۹)

    در این سروده شاعر شب را به دو پدیده تشبیه میکند تشبیه شب به یخدان غم متأثر از حالات و روحیات شاعر است وی با نسبت دادن این حالات به شب توصیفی ذهنی از آن ارائه میدهد. همچنین تشبیه شب به عنکبوتی که تار میتند نشان دهنده گرفتاری شاعر در دام شب و بیانگر حالات درونی وی است. به طور کلی تشبیهات شاملو بیشتر از نوع عقلی هستند که در ذهنی شدن توصیف نقش بسزایی دارند.
    اما تو ! / تو قلبات را بشوی / در بیغشی جام بلور یک ،باران، / تا بدانی / چه گونه / آنان / برگورها که زیر هر انگشت پای شان / گشوده بود دهان / در انفجار بلوغ شان / رقصیدند / چه گونه به سنگ فرش لج / پا کوبیدند / و اشتهای شجاعت شان چه گونه / در ضیافت رگی از پیش آگاه/ کباب گلوله ها را داغاداغ / با دندان دنده هاشان بلعیدند. (شاملو، ۱۳۸۴، ۴۴)

    شخصیت و شهامت و شجاعت کسانی که در راه مبارزه جان خود را از دست داده اند، با بیانی شاعرانه و در عین حال ذهنی توصیف شده است. عبارات تشبیهی «سنگ فرش لج»، «اشتهای شجاعت»، «ضیافت مرگ» و «کباب گلوله ها» در جهت ذهنی شدن توصیف عملکرده اند:
    چنین ام من / قلعه نشین حماسههای پر از تکبر اسم ضربه ی پرغرور اسب وحشی بی خشم سنگ فرش کوچه ی تقدیر / کلمه ی وزشی/ در توفان سرود بزرگ یک تاریخ / محبوس / در زندان یک کینه / برقی / در دشنه ی یک انتقام و شکوفه ی سرخ پیراهنی / در کنار راه فردای بردگان امروز ( شاملو، ۱۳۸۴، ۵۵). شاعر از تشبیهات متوالی در توصیف شخصیت خویش استفاده کرده است. وی یک بار خود را قلعه نشین حماسه هایی پر از تکبر مینامد و بار دیگر خود را سم ضربه اسب وحشی بی خشم میداند وحشی بودن با بی خشم بودن در تناقض است. وجود این تناقض، توصیف را ذهنی تر کرده است شگرد توصیفی شاملو کاربرد یک تکنیک بیانی به طور متوالی در توصیف موضوعی خاص در این سروده مشهود است. – عشق، مگر امشب با شوهرش مرگ وعده دیداری داشته است …. و اینک /  بال در بال و دست در دست بر نسیم عبوس و مبهم شبانگاه / پرسه می زنند (شاملو ، ۱۳۴۳ ، ۱۹۲).

    در این سروده توصیف عشق که امری انتزاعی است با یک تناقض معنایی همراه شده است. شاعر عشق را به زنی مانند کرده که شوهرش مرگ است. عشق با شور و نشاط و جوانی پیوند دارد در حالی که شاعر آن را همسر مرگ نامیده است. توصیف ارائه شده از عشق و مرگ ذهنی است.
    – شب که جوی نقره مهتاب / بیکران دشت را دریاچه میسازد / من شراع زورق اندیشه ام را می گشایم در مسیر باد (شاملو، ۱۳۴۳ ، ۲۰۷) .
    فضای توصیف شاعرانه و در عین حال ذهنی .است تشبیه مهتاب به جوی نقره دشت به دریاچه و اندیشه به قایق سبب ذهنی شدن توصیف شده است. کاربرد متوالی تشبیه در توصیف چند پدیده بر زیبایی توصیف مذکور افزوده است.
    و به روزگاری / که شرف / ندرتی ست / بهت انگیز که نه آسایش خفتگان / که سکوت مردگان را / آشفته میکند (شاملو ، ۱۳۵۶ ، ۱۹).
    شرف امری انتزاعی است؛ آن را به ندرتی بهت انگیز مانند کرده که خود نیز امری انتزاعی است. این تشبیه سبب ذهنی شدن توصیف شده است.
    – امنیت / بلال شیردانه یی ست که در قفس به نصیب میرسد. (شاملو، ۱۳۸۴، ۸۷۸). امنیت امری انتزاعی است. یافتن وجه شبه در تشبیه امنیت به بلال شیردانه، درنگ ذهنی می طلبد. این درنگ موجب تلذذ هنری میگردد. شاملو با این تشبیه سعی در عینیت بخشیدن به امری انتزاعی چون امنیت داشته اما انتزاعی بودن موضوع موجب ذهنی شدن توصیف شده است.

    توصیف ذهنی بیشترین آمار را در شعر شاملو دار است. این امر نشان دهنده غلبه ذهن گرایی بر شعر وی است. با توجه به بررسیهای انجام شده توصیف، ذهنی شخصیت، بالاترین میزان این نوع توصیف را به خود اختصاص داده است توصیف ذهنی طبیعت، زمان امور انتزاعی و… به ترتیب در رده های بعد قرار میگیرند اگرچه توصیف ذهنی هم در اشعار نیمایی و هم در اشعار سپید شاملو به کار رفته اما بسامد آن در شعر سپید بیشتر است. دلیل آن این است که شاملو در دورۀ نخست شاعری خویش به سبک نیما می سرود و تحت تأثير ذهن و زبان وی بوده است اما بعد از جدا کردن راه خود از نیما، سبکی بدیع در شعر به وجود آورد.

    ۲. توصیف عینی (ابژکتیو)
    در توصیف ابژکتیو واقعیت پدیده و ابژه همان گونه که در جهان عینی وجود دارد، توصیف میشود و شاعر یا نویسنده ذهنیات خود را در توصیف پدیده یا ابژه دخالت نمی دهد. وی به گونه ای ابژه را توصیف میکند که خواننده میتواند آن را در برابر کند. چشم خود مجسم کند.
    شاملو در توصیف ،واقعیات متأثر از بینش درونی و ذهنیت خاص خویش است. وی پدیده ها را از منظر درونیات و ذهنیات خود توصیف میکند نه آن گونه که در جهان خارج وجود دارند. این ذهن گرایی سبب کمتر شدن میزان توصیفات عینی در شعر وی شده است. توصیفات عینی اغلب در شعرهای نیمایی شاملو قابل مشاهده است. مانند نمونه های زیر میدیدم از کمرکش کهسار در شیبگاه دره تاریک آن شعله ها که در ده میسوخت جا به جا پی سوز آسیاب آتش که در اجاق دودی که از تنور فانوسها به معبرها/ پرنشیب و پیچ پیچ … (شاملو ، ۳۲،۱۳۵۷).

    شاعر شعله ها را با عبارات توصیفی که نوع شعله را نشان میدهد، توصیف کرده است. با توصیف مذکور میتوان شعله های پیسوز آسیاب ،ده آتش ،اجاق، دود تنور و فانوس در رهگذرها را در برابر چشم مجسم کرد بنابراین توصیفی عینی از شعله ها ارائه داده است. بادی شتابناک گذر کرد بر خفتگان خاک، افکند آشیانه متروک زاغ را از شاخهٔ برهنه انجیر پیر باغ … (شاملو ، بی تا، (۳۹). توصیف ارائه شده از عملکرد باد که شتابناک میگذرد و آشیانه متروک زاغی را از شاخهٔ درخت انجیر به زیر می افکند همانند تصویری از یک فیلم پویا و متحرک است. این صحنه را می توان به طور عینی در نظر مجسم کرد.
    از کوره راه تنگ گذشتم نیز از کنار گله خردی که زنگ برنجی بر پیشاهنگ از دور، طرح تکاپوی خسته ئی را با جنگ جنگ لختش در ذهن آدمی/ تصویر می نهاد. (شاملو،.۳۱،۱۳۵۷)

    بز پیشاهنگ همیشه جلودار گله است. ویژگی بارز آن داشتن زنگوله ای در گردن است تا صدای آن راهنمای حرکت گله باشد بنابراین توصیف گلۀ کوچک با بز پیشاهنگ آن به طور عینی صورت گرفته است.
    – آسمان بی گذر از شفق به تاریکی در نشست دود رقیق از در و درز بام بوی تپاله می پراکند. کنار چراغ کلبه نقلی ناشنیده میگوید بوته ی زرد و سرخ سربند و در تویله ی تاریک هنوز از گردهی یا بوی خسته بخار بر میخیزد (شاملو ، ۱۳۷۶ ، ۶۲).

    تصویر ارائه شده از یابو در یک تویلهٔ تاریک بسیار جاندار و پویاست. توصیف یابوی خسته ای که عرق کرده و از بدنش بخار بر می خیزد همانند تصویری از یک فیلم است که از برابر چشم میگذرد. بنابراین توصیفی عینی و زیباست نکته مهم تأثیر آشنایی شاملو با سینما در توصیفات عینی او است. پویایی و تحرک تصاویر در برخی از توصیفات شاملو بر این امر دلالت دارد:
    برای میهن بی آب و خاک خلق پروس به خون کشیده شدند/ ز خشم ناپلئون، و ماند بر سر هر راه کوره غمناک گوری چند بر خاک بی سنگ و بی کتیبه و بی نام و نشان (شاملو ، بی تا، ۱۳۷).

    مهم ترین ویژگی گور سنگ و کتیبه آن است شاعر با بیان این ویژگیها، توصیفی عینی از گور ارائه داده است به گونه ای که واقعیت آن را میتوان در برابر چشم مجسم کرد. در آئینه و مهتاب و بستر بنگریم در دستهای یکدیگر بنگریم… تا نگاه ما نه در سکوتی پردرد، نه در فریادی ممتد که در بهاری پرجویبار و پر آفتاب/ به ابدیت پیوندد… (شاملو ، بی تا، ۱۱۶)

    بهار فصل جوشش چشمه ها و آب شدن برف کوهها و جاری شدن جویبارهاست. آسمان نیز نسبت به زمستان آفتابی تر است شاعر بهار را با صفات پر جویبار و پرآفتاب، توصیف کرده است که ویژگیهای مهم و عینی بهار را نشان میدهند بنابراین توانسته با استفاده از این صفات واقعیت بهار را به بند بکشد.

    – سه دختر از جلوخان سرائی ،کهنه سیبی سرخ پیش پایم افکندند/ رخانم زرد شد، اما نگفتم هیچ فقط آشفته شد یک دم صدای پای سنگینم به روی فرش سخت سنگ (شاملو۵۲ ،۱۳۴۳)
    در این سروده، کنش شخصیت سه دختر و حالت ظاهری شخصیت راوی شاعر، به طور عینی توصیف شده است شاعر با عبارت رخانم زرد شد حالت خجلت زدگی خود را مجسم ساخته است.

    خم شوم از این دریچه شسته ز باران قطره ی آویزدم به مژه ز شادی / بینم صیادهای بحر خزر را گرم به تعمیر عیب کشتی بادی (شاملو، ۱۳۴۳، ۱۹). کنش و عملکرد صیادان دریای خزر که سرگرم تعمیر کشتی بادی هستند، به طور عینی توصیف شده است.
    – من بامدادم / شهروندی با اندام و هوشی متوسط نسبام با یک حلقه به آواره گان کابل می پیوندد نام کوچک ام عربی ست نام قبیله یی ام /ترکی کنیت ام پارسی/ نام قبیله یی ام شرم سار تاریخ است و نام کوچک ام را دوست نمی دارم تنها هنگامی که توام آواز می دهی این نام زیباترین کلام جهان است و آن صدا غمناک ترین آواز استمداد. (شاملو،۸۷۳-۸۷۲ ، ۱۳۸۴)

    شاملو در این سروده با به کار بردن عبارت با اندام و هوش متوسط»، توصیفی از هویت و ظاهر خود به طور عینی ارائه داده است.
    میان کتابها /گشتم میان روزنامه های پوسیده ی پر غبار در خاطرات خویش در حافظه یی که دیگر مدد نمیکند خود را جستم و فردا را (شاملو، ۱۳۷۴۸۴۷). روزنامه ها با دو صفت پوسیده و پر غبار توصیف شدهاند این صفات نشان دهنده ویژگیهای ظاهری روزنامههای کهنه هستند بنابراین توصیفی عینی از آنها ارائه داده اند.

    توصیفات ابژکتیو در اشعار شاملو کمترین بسامد را به خود اختصاص داده اند. در عین حال شامل انواع موضوعات توصیفی میشوند این توصیفات در شعرهای نیمایی وی بیشتر مشاهده می شود.

    ۳. توصیف عینی ذهنی ابژکتیو – سوبژکتیو
    اندیشه انسان در دنیای واقعیت نمیتواند فقط ابژکتیو محض باشد یا سوبژکتیو محض. بلکه هم زمان ترکیبی از هر دو است. این حالت در شعر که ناآگاهانه است بیشتر اتفاق می افتد شاعر نمی تواند درباره پدیده ها صد درصد عینی فکر کند و آنها را به و سپس صورت عینی در شعر توصیف نماید به طور کلی زبان انسان استعاری است و این بیان استعاری باعث ذهنی شدن توصیفات می.شود ذهن انسان هم از آنچه که مشاهده می – کند، تأثیر میگیرد و هم ذهنیات و درونیات خود را در مشاهده دخالت میدهد.

    شاملو نیز قاعده مستثنا نیست اگرچه ذهن گرایی بر شعر شاملو غلبه بیشتری دارد، اما برخی از از این توصیفات وی از پدیده های گوناگون، ترکیبی از عین و ذهن است. مانند نمونه های زیر: گر امیدم و انهد با خویشتن مدفن دریای بی پایان و ، من ور به خود بازم نهد دریای پیر/ گو بیا امید و پاروئی بگیر (شاملو ، بی تا، ۲۷). دریا یک بار با صفت بی پایان توصیف شده که نشان دهنده بی کرانگی و پهناوری آن است. این صفت در توصیف دریا عینی به شمار میآید بار دیگر با صفت پیر که یکی از حالات انسانی است توصیف شده است بنابراین صفت پیر در توصیف دریا ذهنی محسوب می شود. بنابراین توصیف ارائه شده از دریا در این سروده، عینی ذهنی است.
    دیگر پیامی از تو مرا نارد این ابرهای تیره تو فانزا (شاملو، ۱۳۴۳،۱۰).

    ابرها با دو صفت تیره و توفانزا توصیف شده اند مهمترین خصوصیت ابر علاوه بر شکل و رنگ اهیت باران زایی آن است شاملو این ویژگیها را به طور عینی نشان داده است. اما کاربرد تکنیک جاندارانگاری در عبارت نخست که بر جنبه پیغام رسانی ابر دلالت دارد توصیف را به سوی ذهنی شدن کشانده و سبب عینی ذهنی شدن توصیف مذکور شده است.
    سرکش و سرسبز و پیچنده گیاهی / دیوار کهنه باغ را فروپوشیده است. (شاملو ، بی تا، ۱۱۲).

    سرسبزی و پیچندگی دو ویژگی عینی گیاه هستند اما سرکش بودن صفتی انسانی است که نسبت دادن آن به گیاه سبب ذهنی شدن توصیف می.شود بنابراین شاملو با استفاده از صفات مختلف توانسته توصیفی عینی ذهنی از گیاه ارائه بدهد. – حیاط خانه از عطری هذیانی سرمست است خرگوشی در علف تازه میچرد بر سر
    سنگ حربائی /هوشیار در قلمرو آفتاب نیمجوش / نفس میزند (شاملو، بی تا، ۱۱۳) هوشیار در توصیف حربا آفتاب پرست) صفتی ذهنی است. زیرا هوشیاری از خصوصیات انسان است که به حربا نسبت داده شده اما نفس نفس زدن آن در آفتاب گرم امری عینی است. به طور کلی یکی از مهمترین ویژگیهای خزندگان خونسرد بودن آنهاست. دمای بدن آنها در اثر گرمی بیش از حد، بالا رفته و فعالیت تنفسی شان افزایش می یابد. بنابراین توصیف ارائه شده از حربا عینی ذهنی است.
    در مرز نگاه /من از هر سو دیوارهای بلند دیوارها چون نومیدی بلند است. (شاملو، ۱۳۸۴، ۵۹۰).

    ویژگی برجسته دیوار بلندی است. بنابراین صفت بلند بیانگر خصوصی عینی آن است. تشبیه دیوار به نومیدی تشبیه محسوس به معقول است که سبب ذهنی شدن توصیف شده است. بنابراین در این سروده دیوار به گونه عینی ذهنی توصیف شده است.
    – در ژاله بار صبح رسیدند از جاده شمال دو دختر کنار من / لبهایشان چو هستۀ شفتالو / وحشی و پرترک بود و ساقهایشان با مرمر معابر هندو می مانست و با من گفتند / ه – با ما بیا به راه … (شاملو،۱۳۴۳، ۲۰).

    لبهای دختران با مسندهای صفتی وحشی و پرترک توصیف شده است. پرترک بودن لب واقعیت خارجی آن را نشان میدهد اما وحشی بودن صفتی ذهنی است که به لب نسبت داده شده است. سهم عینیت و ذهنیت در این توصیف نیز یکسان است. شاملو در شعرهای نیمایی خویش تا حدود زیادی تحت تأثیر ذهن و زبان نیما است.
    در شهر بی خیابان می بالند در شبکۀ مورگی پس کوچه و بن بست/ آغشته دود کوره و قاچاق و زردزخم قاب رنگین در جیب و تیرکمان در دست، بچه های اعماق/ بچه های اعماق (شاملو، بی تا، ۷)

    شعر «بچه های اعماق از اشعار تأثیر گذار شاملوست در این سروده، چگونگی زندگی این بچه ها در دل کوچه و بن بست های پایین شهر توصیف شده است. بچه هایی که گرفتار قاچاق و دود کوره خوردن و بیماریهای پوستی چون زردزخماند و تنها اسباب بازی شان تیر و کمانی در جیب است این توصیف عینی از زندگی بچه های اعماق با کمی تخیل همراه شده است مانند بالیدن آنها در شهر بی خیابان یا در شبکه مورگی پس کوچه و بن – بست که این امر سبب ذهنی شدن توصیف شده است بنابراین توصیف ارائه شده از شخصیت آنها توصیفی عینی ذهنی است. آنک، قصابانند بر گذرگاهها مستقر با کنده و ساطوری خون آلود روزگار غریبیست تازنین و تبسم را بر لبها جراحی میکنند و ترانه را بر دهان شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد (شاملو بیتا (۳۱)

    فضای توصیف به طور همزمان آغشته به عینیت و ذهنیت است. نخست قصابان مستقر بر گذرگاه ها با ابزار کارشان کنده و ساطور خون،آلود توصیف می شوند. سپس، شاعر جراحی کردن لبخند را بر لبها که امری انتزاعی است به قصابان نسبت میدهد. این امر عینی ذهنی شدن توصیف شده است. آه اگر آزادی سرودی میخواند کوچک / همچون گلوگاه پرنده نی، هیچ کجا دیواری فرو ریخته بر جای نمیماند (شاملو، ۱۳۵۶، ۶۴) آزادی امری انتزاعی است شاعر آرزوی آن را دارد که آزادی همچون پرنده ای سرود بخواند. کاربرد تکنیک تشخیص در جهت عینی شدن آزادی عمل کرده و سبب ارائه توصیفی عینی – ذهنی از آن شده است.
    و عشق را کنار تیرک راهبند تازیانه میزنند عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد. (شاملو، بی تا، ۳۰)

    تشبیه عشق به انسانی که در کنار تیرک راهبند تازیانه میخورد در جهت محسوس کردن این امر انتزاعی صورت گرفته است. بنابراین توصیف ارائه شده از عشق عینی – ذهنی است.- مرگ آنگاه پاتا به همیگشود که کبک خرامان خنده ی غفلت به دامنه سر میداد.(شاملو، ۱۳۸۰،۴۷)
    پاتا به ابزاری است که شبانان یا کسانی که به مدت طولانی پیاده روی می کنند به پا میبندند. جاندار انگاری در توصیف مرگ که امری انتزاعی است در جهت عینی شدن توصیف عمل کرده است. مرگ را به انسانی مانند کرده که پاتاوه از پا می گشاید. نکته قابل توجه این است که تشخیص در توصیف امور عینی و واقعی باعث ذهنی شدن توصیف می گردد ولی در توصیف امور انتزاعی در جهت عینیت بخشیدن به آنها عمل می کند. البته می دانیم توصیف عینی مقوله ای جدا از عینیت بخشیدن به توصیف است.
    بر سر این ماسه ها در از زمانی است کشتی فرسوده ئی خموش نشسته است/ لیک نه فرسوده آن چنان که دگر هیچ/ چشم امیدی به سوی آن نتوان بست. (شاملو،۱۳۴۳، ۱۷). کشتی با صفت فرسوده توصیف شده است. فرسودگی ویژگی عینی و خارجی کشتی را نشان میدهد اما خموشی کشتی امری ذهنی است سهم عینیت و ذهنیت در این توصیف نیز یکسان است.
    بسامد توصیفات عینی – ذهنی به نسبت توصیفات ذهنی کم تر است. این توصیفات شامل انواع موضوعات شعری میشود این دسته از توصیفات را بیشتر در اشعار نیمایی شاملو می توان دید هر چند که در سایر اشعار وی نیز کم و بیش به کار رفته است.

    نتیجه گیری عینیت و ذهنیت در توصیفات الف. بامداد

    توصیفات عینی و ذهنی در شعر شاملو موضوعات مختلف توصیفی را شامل است. از این میان نقش توصیفات ذهنی برجسته تر است. این امر غلبۀ ذهن گرایی را بر شعر شاملو نشان می دهد توصیفات ذهنی در شعر سپید شاملو نسبت به شعر نیمایی وی بیشتر قابل مشاهده است. این نکته نشان دهنده این است که وی در دوره سرایش اشعار نیمایی از ذهن و زبان و اندیشه نیما متأثر است. به همین سبب در مبحث عینیت و ذهنیت نیز مانند او می اندیشیده است. اما پس از جدا کردن راه خویش از نیما سبکی خاص در شعر به وجود آورد که به شعر سپید معروف است توصیفات عینی شاملو بیشتر در بخش اشعار نیمایی قابل مشاهده است . به طور کلی شاملو شاعري ذهنگراست. وي حتی در توصیف واقعیتها نیز از ذهنیت خویش بهره میبرد.

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    کیمیا

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»