عافیت-را-نشان-نمی-یابم-خاقانی

عافیت را نشان نمی‌ یابم – ۱۳۹

  • عافیت را نشان نمی‌ یابم خاقانی – قصیده ۱۳۹

    در شکایت از روزگار

     

     

    عافیت را نشان نمی‌ یابم

    وز بلاها امان نمی‌ یابم

     

    می‌پرم مرغ وار گرد جهان

    هیچ جا آشیان نمی‌ یابم

     

    نیست شب کز رخ و سرشک بهم

    صد بهار و خزان نمی‌ یابم

     

    دل گم گشته را همی جویم

    سالها شد نشان نمی‌ یابم

     

    خوارش افکند می به خاک چه سود

    راه بر آسمان نمی‌ یابم

     

    دولت اندر هنر بسی جستم

    هر دو در یک مکان نمی‌ یابم

     

    گوئیا آب و آتشند این دو

    که به هم صلحشان نمی‌ یابم

     

    زین گرانمایه نقد کیسهٔ عمر

    حاصل الا زیان نمی‌ یابم

     

    بخت اگر آسمانی است چرا

    بر خودش پاسبان نمی‌ یابم

     

    بهر نوزادگان خاطر خویش

    بخت را دایگان نمی‌ یابم

     

    خوان جان ساختن چه سود که من

    به سزا میهمان نمی‌ یابم

     

    زاغ حرص و همای همت را

    ریزه و استخوان نمی‌ یابم

     

    خویشتن خوار کرده‌ام چو مور

    چه توان کرد نان نمی‌ یابم

     

    چون نترسم که در نشیمن دیو

    هیچ تعویذ جان نمی‌ یابم

     

    بس سبع خانه‌اس است کاندر وی

    همدمی ایرمان نمی‌ یابم

     

    یک جهان آدمی همی بینم

    مردمی در میان نمی‌ یابم

     

    دشمنان دست کین برآوردند

    دوستی مهربان نمی‌ یابم

     

    هم به دشمن درون گریزم از آنک

    یاری از دوستان نمی‌ یابم

     

    عهد یاران باستانی را

    تازه چون بوستان نمی‌ یابم

     

    همه فرعون و گرگ پیشه شدند

    من عصا و شبان نمی‌ یابم

     

    ز آن نمط کارزوی خاقانی است

    جای جز بر کران نمی‌ یابم

     

    در زمانه پناه خویش الا

    در شاه جهان نمی‌ یابم

     

     

     

    شعر در شکایت از روزگار خاقانی

    البته نام اصلی این شعر «در شکایت از روزگار» است که توسط خاقانی، شاعر و قصیده‌سرای بزرگ ما، نوشته شده. این شعر این گونه آغاز می‌شود: «عافیت را نشان نمی‌ یابم».

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    خاقانی قالب: قصیده وزن شعر: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان نا آشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

     

     

    شعر عافیت را نشان نمی‌ یابم اثر کیست؟

    این شعر اثر خاقانی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    تینا

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *