گلعذاران جهان بسیارند

گلعذاران جهان بسیارند – صیقل عشق

  • شعر گلعذاران جهان بسیارند – صیقل عشق ملک الشعرا بهار 

     

    گلعذاران جهان بسیارند

    لیک پیش گل رویت خارند

     

    دل نگهدار که خوبان دل را

    چون گرفتند نگه می‌دارند

     

    مده آزار دل من که بتان

    دل عشاق نمی‌آزارند

     

    گر شنیدی که نکویان جهان

    بی‌وفایند و شقاوت کارند

     

    مرو از راه که آن بی‌ادبان

    همه بازاری و سردم دارند

     

    تو نجیبی و نکویان نجیب

    همه با رحم و نکوکردارند

     

    لاله رویند ولیکن هرگز

    داغ محنت به دلی نگذارند

     

    همه‌خوش‌صورت و خوش‌برخوردند

    همه خوش سیرت و خوش رفتارند

     

    بهر عشاق حقیقی نورند

    بهر عشاق دروغی نارند

     

    نرمند از ادبا و احرار

    یار اهل ادب و احرارند

     

    دامن با ادبان را گنجند

    گردن بی‌ادبان را مارند

     

    همه عاشق طلب و دلجویند

    همه شکر لب و شیرین کارند

     

    بهرشان عاشقی ار یافت نشد

    همت اندر طلبش بگمارند

     

    عاشق‌ از آهن و از چوب کنند

    که هم آهنگر و هم نجارند

     

    جمله هم عاشق و هم معشوقند

    جمله هم ثابت و هم سیارند

     

    دعوی بلهوسان را در عشق

    نپذیرند که بس عیارند

     

    قدر صافی گهران را از دور

    بشناسند که بس هشیارند

     

    نستانند دل از یکتن بیش

    نیز دل جز به یکی نسپارند

     

    امتحان‌های دلاوبز کنند

    تا به عشق کسی ایمان آرند

     

    چون مسلم شد و تردید نماند

    شرم و حشمت ز میان بردارند

     

    در برش ساعتکی بنشینند

    همرهش بادگکی بگمارند

     

    گاه گاهی ز پی صیقل عشق

    بوسه‌ای چند بر او بشمارند

     

    بوسه در عشق مباح است آری

    بوسه را صیقل عشق انگارند

     

    گر چه عشاق نخسبند به شب

    مهوشان نیز براین هنجارند

     

    دلبرانی که خداوند دلند

    در غم عاشق خود بیدارند

     

    شاهدی کاو غم عاشق نخورند

    مردمان جانورش پندارند

     

    عشق معشوق نهانست ولیک

    حکما واقف از این اسرارند

     

    شرط انیت خوبان اینست

    غیر از این مابقی از اغیارند

     

    شاهدانی که چنانند و چنین

    مردم چشم اولی الابصارند

     

    عشق در ساحت جان گلزاریست

    خوبرویان گل این گلزارند

     

    نتوان داشت امید یاری

    زان رفیقان‌، که به شهوت یارند

     

    مردمی زین شهوانی عشاق

    نتوان خواست‌، که مردم خوارند

     

    دلشان ازگهر عشق تهی است

    همه از شهوت و حرص انبارند

     

    کاهل و بی‌مزه و بی‌ادبند

    لوس و بی‌معنی و چربک سارند

     

    به حقیقت همه گولند و سفیه

    لیک در گول‌زدن مکارند

     

    نیز آن فرقه که دورند از عشق

    نقش حمام و گچ دیوارند

     

    گلرخانی که نفورند از عشق

    گویی از خلقت خود بیزارند

     

    قتل عاشق برشان هست مباح

    این بتان افعی جان اوبارند

     

    چون به افراط شتابند از جهل

    شمع هر جمع و گل هر خارند

     

    چون به تفریط گرایند از عجب

    عشق را معصیتی انگارند

     

    هست نزدیک خرد هر دو گزاف

    کاین دو در وزن به یک مقدارند

     

    روش مردم نادان است این

    که نه از فلسفه برخوردارند

     

    عقلا معتدلند اندر طبع

    وز گزاف جهلا فرارند

     

    اولین شرط نجابت عقل است

    عقلا بیشتری ز اخیارند

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)

     

    قالب شعر: قصیده

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    دل من پیر تعلیم است و من طفل زبان دانش – ۱۲۵

    دانلود آهنگ درد سامان جلیلی + پخش آنلاین

    اشک رقصان

    گویند سیم و زر به گدایان خدا نداد

     

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    گلعذاران جهان بسیارند

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «گلعذاران جهان بسیارند لیک پیش گل رویت خارند دل نگهدار که خوبان دل را چون گرفتند نگه می‌دارند» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «عقلا معتدلند اندر طبع وز گزاف جهلا فرارند اولین شرط نجابت عقل است عقلا بیشتری ز اخیارند» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر صیقل عشق ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر صیقل عشق ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *