شعر گزارش کلاغ از جنگ تد هیوز

اینجا جنگ هولناکی بود – شعر گزارش کلاغ از جنگ

  • اینجا جنگ هولناکی بود – شعر گزارش کلاغ از جنگ تد هیوز

     

    اینجا جنگ هولناکی بود
    هیاهویی بسیار
    بیش از حد غوغایی که می توانست برخیزد
    جیغ ها کشیده و نعره ها بلند
    بسیار بیش از تحمل گوش ها.
    بسیار پرده های گوش که درید و بس دیوارها
    که فروریخت در گریز هیاهو.
    میان این معرکه ی کرکننده ی سخت
    هرچیزی به طریقی در گیرودار بود
    چون سیلاب در غاری تیره و تاریک.
    فشنگ ها منفجر می شدند، طبق نقشه،
    انگشت ها اشیا را پیش می راندند
    مطابق تحریک و فرمان ها.
    چشم های بی آزار پر از مرگ آوری بودند.
    گلوله ها مسیر خود می جستند
    از بین تخته سنگ ها، خاک، پوست
    بین احشاء کتاب های جیبی، مغزها، مو، دندان ها
    طبق قوانین بین المللی
    و دهان ها فریاد زدند “مامان”
    از تله های ناگهانی محاسبه
    فرضیه ها مردان را دو دسته کرد
    چشمان وامانده از هول، خون را نگریستند
    هرزریزان چنان که لوله ی زردآب
    در خالی بین ستاره ها.
    چهره ها برخاک
    گویی به ساختن نقاب زندگی افتادند
    دانستند که حتی بر سطح آفتاب نیز
    چیزی برای یاد گرفتن بیش ازین نکته وجود ندارد
    واقعیت درس خویش می گفت،
    معجون کتاب های مقدس و فیزیک خویش را
    با خود، مغزها در دست، مثلن
    و آنجا، پاها بر نوک درخت.
    فراری نبود بجز تا مرگ.
    و ادامه داد – بسی پایید
    بسیار استغاثه ها، بسیار زمان سنجی ها
    تا آن گاه که مواد منفجره به پایان رسید
    و خستگی یکدست سررسید
    و هر چه به جامانده بود به جستجوی هرچه به جا مانده بود رفت.
    پس هرکس گریست
    یا نشست آن قدر خسته که گریه نکرد
    یا لمید آن قدر زخمی که گریه نکرد
    و چون دود فرونشست آشکار شد
    که این نبرد بارها پیش ازین ها روی داده است
    و بعدها نیز بسیار روی خواهد داد
    و چقدر ساده اتفاق می افتد
    استخوان ها بسیار شبیه کاه و ترکه بودند
    خون ها چقدر مثل آب
    فریادها شبیه سکوت
    ترسناک ترین شکلک ها شبیه ردپایی بر خاک
    و شلیک به گلوله به سینه ی هرکس
    بسیار شبیه کبریت زدن بود
    شبیه ضربه ی توپ بیلیارد
    چقدر شبیه پاره کردن اسکناس
    درهم شکستن تمام جهان
    بسیار شبیه بستن در بود
    مثل رها شدن بر صندلی
    خسته با خشم
    بسیار شبیه اینکه خود را بادکنی
    بس زود روی می دهد
    با شباهتی بسیار به بیهودگی.
    پس بازماندگان ایستادند
    و آسمان و زمین ایستادند
    و تمام چیزها را شرم فروگرفت.
    نه برگی لرزید، نه کسی خندید.

    مترجم: مترجم: حسین مکی زاده

     


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه:

    شعر خانه را هرگز کسی ترک نمیکند وارسان شایر

    شعر خودکشی در سنگرها زیگفرید ساسون

    شعر دیدی دلم شکست چارلز دیکنز

    شعر این خانه تد هیوز

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    شعر جهان

     

    اینجا جنگ هولناکی بود. هیاهویی بسیار

    شعری که خواندیم اثر «تد هیوز » بود، هیوز از «شاعران انگلستان» است. شعر بالا با سطر «اینجا جنگ هولناکی بود.
    هیاهویی بسیار
    » شروع می شود. کدام سطرِ شعر برای شما جذابیتِ بیشتری ایجاد می کند؟

     

    دیدگاه شما درباره شعر گزارش کلاغ از جنگ تد هیوز

    دیدگاهتان را درباره ی شعر گزارش کلاغ از جنگ تد هیوز، این شاعر خوبِ انگلستان بنویسید. اگر ترجمه ی دیگری از این شعر سراغ دارید، آن را در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا روی صفحه کار شود. و اگر تمایل دارید می توانید این شعر را با صدای خودتان بخوانید یا ویدیویی از آن درست کنید و در بخش دیدگاه‌ها به اشتراک بگذارید.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    سارا

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *