کنون که بر کفِ گل جامِ بادهٔ صاف است

کنون که بر کف گل جام بادهٔ صاف است _44

  • دانلود دکلمه صوتی شعر کنون که بر کف گل جام بادهٔ صاف است حافظ _ غزل 44 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر: به صد هزار زبان بلبلش در اوصاف است بخواه دفتر اشعار و راهِ صحرا گیر

    شعر کنون که بر کفِ گل جامِ بادهٔ صاف است _ غزل 44 _ حافظ

     

     

    کنون که بر کفِ گل جامِ بادهٔ صاف است

    به صد هزار زبان بلبلش در اوصاف است

     

    بخواه دفتر اشعار و راهِ صحرا گیر

    چه وقتِ مدرسه و بحث کشف کَشّاف است؟

     

    فقیه مدرسه دی مست بود و فتوی داد

    که می حرام، ولی بِه ز مالِ اوقاف است

     

    به دُرد و صاف تو را حکم نیست خوش دَرکَش

    که هر چه ساقی ما کرد عینِ الطاف است

     

    بِبُر ز خلق و چو عَنقا قیاس کار بگیر

    که صیت گوشه نشینان ز قاف تا قاف است

     

    حدیثِ مدعیان و خیالِ همکاران

    همان حکایت زردوز و بوریاباف است

     

    خموش حافظ و این نکته‌های چون زر سرخ

    نگاه دار که قَلّابِ شهر، صراف است

     

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    حافظ قالب: غزل وزن شعر:مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)

     

    شعر کنون که بر کفِ گل جامِ بادهٔ صاف است صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعرکنون که بر کفِ گل جامِ بادهٔ صاف است حافظ است. این قطعه‌ها توسط هادی روحانی ، سهیل قاسمی، فریدون فرح‌اندوز، محسن لیله کوهی و  فاطمه زندی خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    دانلود آهنگ بعد ما شروین حاجی پور – من جاده رو برات

    نامه های نیما یوشیج

    تحلیل مقایسه ای نگرش شاملو و نیما در وزن شعر

    شعر سرود رستاخیز هوشنگ ابتهاج

     

     

    معنی کنون که بر کفِ گل جامِ بادهٔ صاف است

    کنون که بر کفِ گل جامِ بادهٔ صاف است به صد هزار زبان بلبلش در اوصاف است.اکنون که گل جام شراب در دست دارد، بلبل با صدهزار نغمه در حال توصیف زیبایی گل است.
    گل و بلبل: این دو همواره رابطه‌ای عاشقانه دارند. گل نماد معشوق و بلبل شیدا نماد عاشق بوده و بارها در شعر حافظ به این عشق اشاره شده است؛ «می‌رسد مژده گل بلبل خوش الحان را»، «بلبلی برگ گلی خوشرنگ در منقار داشت» و «فکر بلبل همه آنست که گل شد یارش» از این نمونه هستند.

     

    معنی بخواه دفتر اشعار و راهِ صحرا گیر

    بخواه دفتر اشعار و راهِ صحرا گیر چه وقتِ مدرسه و بحث کشف کَشّاف است؟ای حافظ دفتر اشعار را بردار و به صحرا برو. دیگر چه جای نشستن در مدرسه و بحث درباره کشف کشاف است؟

    دفتر اشعار: کتاب شعر

     

    معنی فقیه مدرسه دی مست بود و فتوی داد

    فقیه مدرسه دی مست بود و فتوی داد که می حرام، ولی بِه ز مالِ اوقاف است.

    فَقیهِ مَدْرِسِه: دانای علم دین . مدرس مدارس دینی

    دی: روز گذشته و آن را دیروز گویند

    فَتوا: [ ف َت ْ وا ] فرمان فقیه و مفتی . آنچه عالم نویسد در موضوع حکم شرعی

    بِهْ: بهتر

    مالِ اَوْقاف: [ اَ ] جمع وقف . موقوفات و چیزهایی که در راه خدا وقف کرده باشند. مالهائی که بر فقرا ومزارات وقف کرده باشند.

    معنی بیت: دیروز فقیه مدرست در حالت مستی حکم کرد که درست است که شراب، حرامِ مُسَلَّم است ولی گناهِ خوردنِ شراب کمتر از خوردنِ مالِ وقفی است.چرا که گناهِ شرابخواری حق الله است و گناهِ تَصَرُّفِ مالِ وقفی، حق الناس است.

     

    معنی به دُرد و صاف تو را حکم نیست خوش دَرکَش

    به دُرد و صاف تو را حکم نیست خوش دَرکَش که هر چه ساقی ما کرد عینِ الطاف است.تو را نمی‌رسد که دربارة زلال یا دردی بودن سهمیه شراب خود اظهار نظرکنی، هرچه هست بیا شام که ساقی ازلی آنچه را قسمت کرده کمال لطف و عنایت اوست.

     

    معنی بِبُر ز خلق و چو عَنقا قیاس کار بگیر

    بِبُر ز خلق و چو عَنقا قیاس کار بگیر که صیت گوشه نشینان ز قاف تا قاف است.از خلق دنیا دوری گزین و مصلحت کار خود را از عنقا قیاس بگیر . یعنی از مردم دنیا منزوی و منقطع باش و کار دنیا را از عنقا قیاس بگیر که شهرت گوشه نشینان و آوازۀ آنان قاف تا قاف است . مراد این است که شهرت عالمگیر عنقا به واسطۀ انزوا و انقطاع او است از مردم . [ ببُر = منقطع شو / قیاس بگیر = نمونه بگیر ، الگو بگبر / صیت = شهرت / گوشه نشین = معتزل و منزوی / قاف = به معنای مطلق کوه است ولی بعدها گفته اند کوهی که دور دنیا را احاطه کرده است و در این بیت مراد معنای اخیر است ]

     

    معنی حدیثِ مدعیان و خیالِ همکاران

    حدیثِ مدعیان و خیالِ همکاران همان حکایت زردوز و بوریاباف است.

    حدیث: نو، جدید، تازه، سخن، کلام ، داستان ،حکایت ،مطلب، قضیه.
    مدعیّان: کسانی که ادّعاهای بی مایه دارند ومزیّتی نیزبرخودقائلند.
    همکاران: شاعران
    زردوز: دوزنده‌یی که با الیاف طلا پارچه‌های گرانقیمت می ‌دوزد.
    بوریاباف: کسی که باالیافِ درختان حصیر می بافد.
    معنی بیت: حکایت وقضیّه ی کسانی که شعرهای بی مایه می سرایند وبرشعرهای ناب ونغز دیگران خُرده می گیرند،همان حکایت کسیست که کارش حصیربافیست لیکن به کار ِ زردوز که ازتخصّص ومهارت بالاتری برخورداراست ایرادمی گیرد!
    روی سخن باکسانیست که دانسته یا ندانسته نمی توانند شعرهای پُرمایه ی حافظ را برتابند. آنها سالهاست که شعرمی سرایند ودرمحافل ادبی برای خودجایگاهی کسب کرده وبرای خودمزیّتی قائلند. آنهاازتنگ نظری وحسادت نمی توانند ببینند که یکی درعرصه ای که به خیال باطل متعلّق به آنهاست ظهورکرده واشعارش به سرعتِ برق وباد دست به دست می شود ومرزها را درمی نوردد وهمه ی قلبها رافارغ ازنژادها وزبانها وباورهای دینی تسخیرمی کند!
    طیّ ِ زمان ببین ومکان درسلوکِ شعر
    کاین طفل یک شبه ره یکساله می رود!

     

     

    معنی خموش حافظ و این نکته‌های چون زر سرخ

    خموش حافظ و این نکته‌های چون زر سرخ نگاه دار که قَلّابِ شهر، صراف است.

    حافظ، خاموشی گزین و این لطیفه‌های نغز چون زر پاک و گرانبها را از دست مده و عرضه مکن که بر جای ناقد و صراف سخن در این بازار آشفته نیرنگ‌سازی نشسته و دزدانه به نام خود نشر می‌‌دهد.
    قلاب: در اینکه قُلّاب صحیح است یا قَلّاب میان شارحان اختلاف هست. دکتر خطیب رهبر قَلّاب را صحیح می‌داند به معنی « آنکه سکه قلب زند. نیرنگ‌سازی که زر خالص سخن تو را مغشوش و قلب وانمود می‌کند». بهاء الدین خرمشاهی تلفظ درست را قُلّاب می‌داند و دلیل انتخابش را مراجعه به فرهنگ لغات زبان عربی اشاره می‌کند و علامه قزوینی قُلّب را به معنی حیله‌گر و چاره‌جو می‌دانستند. غنی و فروزانفر نیز قُلاب را درست می‌دانند. دکتر حمیدیان جای احتمال را برای صحت هر دو تلفظ باز می‌گذارد.

     

     

    دیدگاه کاربران درباره شعر کنون که بر کفِ گل جامِ بادهٔ صاف است

     

    روفیا می گوید:فقیه مدرسه دی مست بود و فتوا داد
    که می حرام ولی به ز مال اوقاف است
    یعنی فقط وقتی فقیه مست باشد چنین راز بزرگی را فاش می کند .
    با توجه به بیت :
    نه ان می که امد به مذهب حرام
    میی کاصل مذهب بدو شد تمام
    اشکار است که از نظر نظامی نیز دینداری بدون نوشیدن این می کامل نمی شود .
    چو رازها طلبی در میان مستان رو
    که راز را سر سرمست بی حیا گوید.

     

    میرذبیح الله تاتار می گوید:سلام
    دراین غزل حافظ از یک شاعروهمکارومدعی خودنیزگله مند است که او پی به ارزش واقعی اشعار حافظ نبرده ودر حق اوقضاوت غلط کرده است چنین استنباط میشود در کدام مجلس شعروادب شاعری رسمی گونه اشعار شعرا را نقدونظرمی کرده وبه علت تنگ نظری وحسادت به حافظ کم لطفی نشان داده است. این مجلس ادبی شاید زمان شاه شجاع ویا امیر مبارزالدین بوده باشد.
    دربیت ششم :
    حدیث مدعیان و خیال همکاران
    همان حکایت زردوز و بوریاباف است
    ادعای مدعیان شعروبلاغت وخیال پردازی های همکار شاعر عینا به حکایت ادعای همکاری حصیرباف است که باخیاط زردوز دارد.
    در بیت مقطع میفرماید
    خموش حافظ و این نکته‌های چون زر سرخ
    نگاه دار که قلاب شهر صراف است
    حافظ ! از مقوله بگذرواین سخنان موجه چون طلای ناب خودرا باکس در میان مگذار که جاعل ودغل بازشهر، جای صراف را گرفته است .

     

    معنی شعر کنون که بر کفِ گل جامِ بادهٔ صاف است ؟

    اکنون که گل جام شراب در دست دارد، بلبل با صدهزار نغمه در حال توصیف زیبایی گل است.

     

    شعر کنون که بر کفِ گل جامِ بادهٔ صاف اثر کیست؟

    اثر حافظ عزیز است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۳ از ۵
    یاسمن

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *