کار-من-بالا-نمی‌گیرد-در-این-شیب-بلا-خاقانی

کار من بالا نمی‌گیرد در این شیب بلا – 2

  • شعر کار من بالا نمی‌گیرد در این شیب بلا خاقانی – قصیده 2

    مطلع دوم

     

    کار من بالا نمی‌گیرد در این شیب بلا

    در مضیق حادثاتم بستهٔ بند عنا

     

    می‌کنم جهدی کزین خضرای خذلان بر پرم

    حبذا روزی که این توفیق یابم حبذا

     

    صبح آخر دیدهٔ بختم چنان شد پرده در

    صبح اول دیدهٔ عمرم چنان شد کم بقا

     

    با که گیرم انس کز اهل وفا بی‌روزیم

    من چنین بی‌روزیم یا نیست در عالم وفا

     

    در همه شروان مرا حاصل نیامد نیم دوست

    دوست خود ناممکن است ایکاش بودی آشنا

     

    من حسین وقت و نااهلان یزید و شمر من

    روزگارم جمله عاشورا و شروان کربلا

     

    ای عراق الله جارک نیک مشعوفم به تو

    وی خراسان عمرک الله سخت مشتاقم تو را

     

    گرچه جان از روزن چشم از شما بی‌روزی است

    از دریچهٔ گوش می‌بیند شعاعات شما

     

    عذر من دانید کاینجا پای بست مادرم

    هدیهٔ جانم روان دارید بر دست صبا

     

    تشنهٔ دل تفته‌ام از دجله آریدم شراب

    دردمند زارم از بغداد سازیدم دوا

     

    بوی راحت چون توان برد از مزاج این دیار

    نوشدارو چون توان جست از دهان اژدها

     

    پیش ما بینی کریمانی که گاه مائده

    ماکیان بر در کنند و گربه در زندان سرا

     

    گر برای شوربائی بر در اینها شوی

    اولت سکبا دهند از چهره آنگه شوربا

     

    مردم ای خاقانی اهریمن شدند از خشم و ظلم

    در عدم نه روی، کانجا بینی انصاف و رضا

     

     

    شعر مطلع دوم خاقانی

    البته نام اصلی این شعر «مطلع دوم» است که توسط خاقانی، شاعر و قصیده‌سرای بزرگ ما، نوشته شده. این شعر این گونه آغاز می‌شود: «کار من بالا نمی‌گیرد در این شیب بلا».

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    خاقانی قالب: قصیده وزن شعر: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان نا آشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

     

    20- معنی کار من بالا نمی گیرد در این شیب بلا

    در مضیق حادثاتم بستۀ بند عنا

    20. شیب بلا: کنایه از دنیاست.// مضیق: جای تنگ(غیاث).// عنا: رنج.// معنی : در این دنیا کار من رونق نمی گیرد، در تنگنای اتفاقات و گرفتار بند رنج هستم.

    21- معنی میکنم جهدی کزین خضرای خذلان بگذرم

    حبذا روزی که این توفیق یابم حبذا

    21. خضرای خذلان: خضراء، سبزه و گیاه سبز باشد. (غیاث) خذلان به کسر اول و سکون دوم به معنی بی بهره گی و فروگذاشتن و بازماندن است. (غیاث) مقصود از سبزه بی بهره کنایه از دنیاست.// حبذا: کلمه مدح به معني خوبست و بهترست. (غیاث)// معنی: کوشش من بر این است که از سر این دنیای بی فایده بگذرم. چه خوبست اگر روزی توفیق این کوشش را داشته باشم.

    22- معنی صبح آخر دیده ای بختم چنان شد پرده در

    صبح اول دیده ای روزم چنان شد کم بقا

    صبح آخر: صبح دوم= صبح صادق.// صبح اول: صبح کاذب.// معنی: بخت و اقبالم نظیر صبح صادق پرده در شده است و عمرم مانند صبح کاذب گذراست و کم بقا.

    23- معنی با كه گیرم انس کز اهل وفا بی روزیم

    روزی من نیست یا خود نیست در عالم وفا

    23. معنی: با چه کسی مأنوس بشوم زیرا که از صاحبان وفا بی نصیب ام، آیا از این وفا من سهمی ندارم یا اساساً در جهان چیزی به نام وفا وجود ندارد؟

    24- معنی در همه شروان مرا حاصل نیامد نیم دوست

    دوست خود ناممکن است ای کاش بودی آشنا

    24. معنی: درتمامی شهر شروان نیم دوستی هم حاصلم نشد، دوست که ممکن نشد ای کاش آشنایی می داشتم.

    25- معنی من حسین وقت و نااهلان یزید و شمر من

    روزگارم جمله عاشورا و شروان کربلا

    25. معنی: من شده ام حسین (ع) زمان و نااهلان روزگار شده اند یزید و شمر در حق من، روزگارم تماماً شده است عین عاشورا و شهر شروان نظیر کربلا.

    26- معنی ای عراق الله جارک سخت مشعوفم به تو

    وی خراسان عمرک الله سخت مشتاقم ترا

    الله جارک: خدا نگهدارت.// مشعوف: خشنود و خوشحال.// عمرک الله: خداوند عمرت را طولانی کناد.// معنی: ای عراق که سخت دلخوش توأم، خداوند نگهدارت، و ای خراسان که سخت اشتیاق دیدارت را دارم خداوند عمرت طولانی دارد.

    27- معنی گرچه جان از روزن چشم شما بی روزیست

    از دریچۀ گوش می بیند شعاعات شما

    27. گرچه جان من از دیدار شما بی نصیب است؛ لیکن از راه گوش شعاع اخبار شما را دریافت می کند. روی سخن شاعر با عراق و خراسان است.

    28- معنی عذر من دانید کاخر پای بست مادرم

    هدیۀ جانم روان دارید بر دست صبا

    معنی: عذر مرا بخاطر مسافرت نکردن در جهت دیدار شما، در پای بندی به مادرم می دانید، پس برای جانم هدیه ای به دست باد صبا بفرستید.

    29- معنی تشنۀ دل تفته ام از دجله آریدم شراب

    دردمند زارم از بغداد سازیدم دوا

    تفته: سخت گرم شده. (غیاث) دل تفته: دلسوخته.// معنی: این بیت نشانگر اشتیاق شدید شاعر به مسافرت بغداد است. در این زمان بغداد مرکز علم و دانش دنیای اسلام است. دل سوخته ام تشنه است برای رفع این تشنگی از دجله برایم آب بیاورید، دردمند زاری هستم پس از بغداد دارو برایم بیاورید.

    30- معنی بوی راحت چون توان برد از مزاج این دیار

    نوشدارو چون توان جست از دهان اژدها

    30. بوی بردن: امید و توقع داشتن.// مزاج، آمیزش و به اصطلاح اطبا کیفیتی که از آمیختن چیزها به هم رسد.(غیاث)// نوشدارو: تریاق و شراب و پادزهر. نوشدارو معجونی است شیرین مزه، مفرح قلب و مقوی معده و دوایی است که دفع جمیع آلام وجراحتها کند. (غیاث)//

    معنی: خاقانی پس از گلایه از زندگی پر زحمت خود، خویشتن را متوجه ماهیت پر رنج این جهان می کند که در مزاج آن اساساً راحتی نیست و نباید از آن متوقع آسایش بود. این خواسته شگفت انگیز را در مصراع دوم با تمثیلی کامل می کند بدین ترتیب که توقع راحتی از جهان نظیر درخواست نوشدارو از دهان اژدهاست.

     

    31- معنی پیش ما بینی کریمانی که گاه مائده

    ماکیان بر درکنند و گربه در زندان سرا

    31. مائده: خوان پر از طعام و نعمت. (غیاث)// ماکیان لفظ مفرد است به معنی یک مرغ خانگی که ماده باشد و نر آن ار خروس گویند.(غیاث)// معنی: شاعر در انتقاد از اهل زمان گوید: در دوران ما کریمانی را می بینی که هنگام پهن کردن سفره مرغ را از در خانه دور و گربه را زندانی می کنند که مبادا از ته مانده سفره چیزی بخورند. یعنی کریم در عهد ما باقی نمانده است.

    32- معنی گر برای شوربایی بر در اینها روی

    اولت سکبا دهند از چهره آنگه شوربا

    شوربا: آش ساده که با برنج و انواع سبزی پخته شود. (معین)// سکبا: نوعی از آش که از بلغور گندم، سرکه، نبات، گوشت و کشمش سازند. (غیاث) سکبا از چهره دادن، کنایه از تروشرویی است.// معنی: جماعت روزگار ما طوری هستند که اگر برای درخواستی سوی آنان روی نخست روی ترش می کنند، سپس درخواست ناچیزت را اجابت میکنند.

    33- معنی مردم ای خاقانی اهریمن شدند از خشم و ظلم

    در عدم نه روی کانجا بینی انصاف و رضا

    معنی: ای خاقانی، مردم به جهت خشم و ستم اهریمن شده اند، بنابراین انتظار انصاف و رضا (خشنودی) از آنان بی معنی است، اگر دنبال داد و خشنودی هستی به سوی عدم رو شاید آنجا به دست آوری .

     

     

    دیدگاه کاربران درباره‌ی شعر کار من بالا نمی‌گیرد در این شیب بلا خاقانی

     

    آنا می گوید:
    کلمه حبذا ازادات تحسین است درعربی یعنی خوشا – چه خوش است.

    خضرا به معنی سبزه -آسمان و”خضرای خذلان”دراین مصرع کنایه ازدنیا گرفته شده است درشرح معدن کن

    شیب بلا نیزکنایه ازدنیاست

    بالاگرفتن درمصراع اول:ارتقایافتن/عنا:رنج وزحمت/ دربیت اول اشاره ای به شروان مولدشاعر نیزهست.

    به نظرمیرسدحادثات جمع عربی کلمه حادثه باشد.

    بیت3:”صبح آخر”:صبح دوم-صبح صادق/”صبح اول”:صبح کاذب که لحظه ای بیش نمی پاید. صبح صادق پرده دروغ صبح کاذب رامیدرد،ضمنا پرده دری صبح اشاره به کناررفتن تاریکی وآشکارشدن روشنایی روز است.

    بیت7:”الله جارک”:خداوندنگهبان توباد!”مشعوف”خوشحال ومسرور،نسخه بدل مشعوف:دلبسته.”عمرک الله”:خداوندعمرتوراطولانی کناد!(جملات معترضه دعایی است)

    بیت8:معنی:هرچندروزی جان من نیست که ازتوجه ونظرعنایت شمابرخوردار شوم،دریچه گوش برای استماع خبرهای شمابازاست وانوارشمااگرازدریچه چشم به من نمیرسد ازدریچه گوش میرسد.

    بیت9:”پای بست”:پابند.شاعردراین بیت علت گرفتاری خوددرشروان رادلبستگی به مادرذکرمیکندوازعراق وخراسان میخواهدکه خبری به عنوان هدیه جانش به وسیله پیک صبابرای اوبفرستد.

    بیت 10:”بغداد”:یکی ازمراکزبزرگ طبی قدیم بوده است وشاعردرابیات دیگرنیزبه این موضوع اشاره کرده است.

    بیت11:”بوی بردن”:توقع وامیدوآرزو داشتن،احساس کردن.مصراع دوم تمثیل است برای مفهوم مصراع اول وسرشت شروان به سرشت اژدهای زهرآگین تشبیه شده است.

    بیت12:”مائده”:خوردنی،خوانی که برآن طعام باشد.”ماکیان”(مفرد):مرغ خانگی.

    بیت 13:”سکبا”:سرکه با،آش سرکه.
    متشکرم،توضیحات ازشرح بزم دیرینه عروس معصومه معدن کن انتخاب شده است،برای استفاده دوستان.

     

    شعر کار من بالا نمی‌گیرد در این شیب بلا اثر کیست؟

    این شعر اثر خاقانی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    پوریا ‌پلیکان
    Latest posts by پوریا ‌پلیکان (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *