شعر پردگی هوشنگ ابتهاج

جنگل سرسبز در حریق خزان سوخت – پردگی

  • جنگل سرسبز در حریق خزان سوخت – شعر پردگی هوشنگ ابتهاج

     

    جنگل سرسبز در حریق خزان سوخت
    خیره بر او چشم خون گرفته خورشید
    دامن دشت از غبار سوخته پر شد
    مرغ شب از آشیانه پر زد و نالید

    جنگل آتش گرفته از نفس افتاد
    و آن همه رنگ و ترانه گشت فراموش
    ابر سیه خیمه زد گرفته و سنگین
    بر سر ویرانه های جنگل خاموش

    اما شب ها که جز ستاره کسی نیست
    زمزمه ای در میان جنگل خفته ست
    خاک نفس می کشد هنوز تو گویی
    در نفسش بوی باغ های شکفته ست

    سینه این خاک خشک سوخته حاصل
    بستر بس جویبارهای روان است
    در دل گسترده اش چو ابر گرانبار
    اشک زلال هزار چشمه نهان است

    پر ز عطش ریشه های زنده سرکش
    چنگ فرو می برند در جگر خاک
    قلب زمین می زند ز جنبش رستن
    با تپش پر شتاب خون طربناک

    در دل هر دانه ای ز شوق شکفتن
    رقص دلاویز ناز می شود آغاز
    گویی در باغ آفتابی جانش
    آمده ناگه هزار مرغ به پرواز

    راه گشایان بذرهایی نهانی
    گر شده از زیر سنگ ره بگشایند
    نازک جانان سبزپوش بهاری
    رقصان رقصان ز خاک و خاره برآیند

    جوشش آن رنگ و بو که در تن ساقه ست
    تا نشود گل ز کار باز نماند
    شیره خورشید در رگش به تکاپوست
    تا که چو رنگین کمان شکوفه فشاند

    اینک ای باغبان شکوه شکفتن
    ساقه جوانه زد و جوانه ترک خورد
    شاخه خشکی که در تمام زمستان
    زندگیش را نهفته داشت گل آورد

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    شعر پوزخند تد هیوز

    شعر ای طایران قدس را عشقت فزوده بال‌ها مولانا – غزل 2

    دانلود آهنگ میبوسمت شروین حاجی پور

    بازسرایی در شعر احمد شاملو 

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    هان! هلا! آی!

    مطالب بیشتر در:

    بیوگرافی هوشنگ ابتهاج

     

    اشعارهوشنگ ابتهاج

     

    مجموعه شعر چند برگ از یلدا

     

    صفحه اینستاگرام هوشنگ ابتهاج

     

    کانال تلگرام هوشنگ ابتهاج

     

    جنگل سرسبز در حریق خزان سوخت

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «جنگل سرسبز در حریق خزان سوخت خیره بر او چشم خون گرفته خورشید دامن دشت از غبار سوخته پر شد مرغ شب از آشیانه پر زد و نالید جنگل آتش گرفته از نفس افتاد و آن همه رنگ و ترانه گشت فراموش ابر سیه خیمه زد گرفته و سنگین بر سر ویرانه های جنگل خاموش» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین هوشنگ ابتهاج که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای هوشنگ ابتهاج بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «اینک ای باغبان شکوه شکفتن ساقه جوانه زد و جوانه ترک خورد شاخه خشکی که در تمام زمستان زندگیش را نهفته داشت گل آورد» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای شعر پردگی هوشنگ ابتهاج

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر پردگی هوشنگ ابتهاج بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *