شعر هم آشیان هوشنگ ابتهاج

هنوز عشق تو امید بخش جان من است – هم آشیان

  • هنوز عشق تو امید بخش جان من است – شعر هم آشیان هوشنگ ابتهاج

     

    هنوز عشق تو امید بخش جان من است
    خوشا غمی که ازو شادی جهان من است

    چه شکر گویمت ای هستی یگانه ی عشق
    که سوز سینه یخورشید در زبان من است

    اگر چه فرصت عمرم ز دست رفت بیا
    که همچنان به رهت چشم خون فشان من است

    نمی رود ز سرم این خیال خون آلود
    که داس حادثه در قصد ارغوان من است

    بیا بیا که درین ظلمت دروغ و ریا
    فروغ روی تو آرایش روان من است

    حکایت غم دیرین به عشق گفتم، گفت
    هنوز این همه آغاز داستان من است

    بدین نشان که تویی ای دل نشسته به خون
    بمان که تیر امان تو در کمان من است

    اگر ز ورطه بترسی چه طرف خواهی بست
    ز طرفه ها که درین بحر بی کران من است

    زمان به دست پریشانی اش نخواهد داد
    دلی که در گرو حسن جاودان من است

    به شادی غزل سایه نوش و بخشش عشق
    که مرغ خوش سخن غم هم آشیان من است

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    نمونه ای از تاثیر ادبیات آلمان بر ادبیات معاصر ایران

    شعر پانزده سال گذشت نیما یوشیج

    شعر رهگذر فروغ فرخزاد

    شعری از محمد سعید میرزایی

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    مطالب بیشتر در:

    بیوگرافی هوشنگ ابتهاج

     

    اشعارهوشنگ ابتهاج

     

    مجموعه شعر سیاه مشق

     

    صفحه اینستاگرام هوشنگ ابتهاج

     

    کانال تلگرام هوشنگ ابتهاج

     

    هنوز عشق تو امید بخش جان من است

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «هنوز عشق تو امید بخش جان من است خوشا غمی که ازو شادی جهان من است چه شکر گویمت ای هستی یگانه ی عشق که سوز سینه یخورشید در زبان من است اگر چه فرصت عمرم ز دست رفت بیا که همچنان به رهت چشم خون فشان من است» آیا با این بیت ها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین هوشنگ ابتهاج که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این بیت ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای هوشنگ ابتهاج بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای بیت های پایانی یعنی : «زمان به دست پریشانی اش نخواهد داد دلی که در گرو حسن جاودان من است به شادی غزل سایه نوش و بخشش عشق که مرغ خوش سخن غم هم آشیان من است» از چه بیت هایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای شعر هم آشیان هوشنگ ابتهاج

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر هم اشیان هوشنگ ابتهاج بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *