مهرگان آمد و دشت و دمن در خطر است

مهرگان آمد و دشت و دمن در خطر است

  • شعر مهرگان آمد و دشت و دمن در خطر است _ ملک الشعرا بهار 

    وطن در خطر است

     

    مهرگان آمد و دشت و دمن در خطر است

    مرغکان نوحه برآرید چمن درخطر است

     

    چمن از غلغلهٔ زاغ و زغن در خطر است

    سنبل وسوسن و ریحان وسمن درخطر است

     

    بلبل شیفتهٔ خوب سخن در خطر است

    ای وطن‌خواهان زنهار وطن در خطر است

     

    خانه‌ات یکسره ویرانه شد ای ایرانی

    مسکن لشکر بیگانه شد ای ایرانی

     

    عهد و پیمان تو ایفا نشد ای ایرانی

    عهد بشکستنت افسانه شد ای ایرانی

     

    عهد غیرت مشکن عهد شکن در خطراست

    ای وطن خواهان زنهار وطن در خطر است

     

    وزرا باز نهادند زکف کار وطن

    وکلا مهر نهادند به کام و به دهن

     

    علما را شبهه نمودند و فتادند به ظن

    چیره شدکشور ایران را انبوه فتن

     

    کشور ایران ز انبوه فتن در خطر است

    ای وطن‌خواهان زنهار وطن در خطر است

     

    کاردانان را بیرون ز سخن کاری نیست

    غیر لفاظی در سر و علن کاری نیست

     

    علما به جز از حیله و فن کاری نیست

    جهلا را به جز افغان و حزن کاری نیست

     

    ملک از این ناله وافغان و حزن در خطر است

    ای وطن‌خواهان زنهار وطن در خطر است

     

    کار بیچاره وطن زار شد افسوس افسوس

    جهل ما باعث این کار شد افسوس‌افسوس

     

    یار ما همبر اغیار شد افسوس افسوس

    باز ایران کهن خوار شد افسوس افسون

     

    که چنین کشور دیرین کهن در خطر است

    ای وطن‌خواهان زنهار وطن در خطر است

     

    خرس صحرا شده همدست نهنگ دریا

    کشتی ما را رانده است به گرداب بلا

     

    آه ازپن رنج ومحن آوخ ازبن جورو جفا

    هان به جز جرئت وغیرت نبود چارهٔ ما

     

    زانکه ناموس وطن زین دو محن در خطر است

    ای وطن‌خواهان زنهار وطن در خطر است

     

    رقبا را بهم امروز سر صلح و صفا است

    آری این صلح وصفاشان زپی ذلت ماست

     

    بی‌خبر زین که مهین رایت اسلام بپاست

    غافل آن قوم که قفقاز و لهستان به بلاست

     

    غافل این فرقه که لاهور و دکن در خطر است

    ای وطن‌خواهان زنهار وطن در خطر است

     

    ما نگفتیم در اول که نجوئیم نفاق‌؟

    یا بر آن عهد نبودیم که سازیم وفاق‌؟

     

    به کجا رفت پس آن عهد و چه‌شد آن میثاق‌؟

    چه شد اکنون که شما را همه برگشت مذاق

     

    کس نگوید زشما خانهٔ‌من درخطراست

    ای وطن‌خواهان زنهار وطن در خطر است

     

    شرط مابودکه‌باهم همه همدست شوبم

    به وفاق و به وفا یکسره پابست شویم

     

    از پی نیستی از همت حق هست شویم

    نه کز اینان ز نفاق و دودلی پست شویم

     

    که مرا خانه و ملک و سر و تن در خطر است

    ای وطن‌خواهان زنهار وطن در خطر است

     

    بذل جان در ره ناموس وطن چیزی نیست

    بی‌وطن خانه وملک و سر وتن چیزی نیست

     

    بی‌ وطن منطق شیرین و سخن چیزی نیست

    بی ‌وطن جان و دل و روح و بدن چیزی نیست

     

    بی‌ وطن جان و دل و روح و بدن درخطر است

    ای وطن‌ خواهان زینهار وطن در خطر است

     

    در ره حفظ وطن تازید الله الله

    بیش از این فتنه میاندازید الله الله

     

    خصم را خانه براندازید الله الله

    ای خلایق مددی سازید، الله الله

     

    کاین مریض کسل تلخ دهن در خطر است

    ای وطن‌خواهان زنهار وطن در خطر است

     

    وطنیاتی با دیدهٔ تر می گویم

    با وجودی که در آن نیست اثر می گویم

     

    تا رسد عمرگرانمایه به سر می‌گویم

    بارها گفته‌ام و بار دگر می گویم

     

    که وطن باز وطن باز وطن در خطر است

    ای وطن‌خواهان زنهار وطن در خطر است

     

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)

     

    قالب: مسمط

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    دانی ز چه یک نام حق آمد غفار – ۱۷۰

    فلق لیل‌الفراق‌، وریح وصل تفوح

    ایا کودک خوب شیرین‌زبان

    هر که چیزی دوست دارد جان و دل بر وی گمارد – 166

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    مهرگان آمد و دشت و دمن در خطر است

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «مهرگان آمد و دشت و دمن در خطر است مرغکان نوحه برآرید چمن درخطر است چمن از غلغلهٔ زاغ و زغن در خطر است سنبل وسوسن و ریحان وسمن درخطر است» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «تا رسد عمرگرانمایه به سر می‌گویم بارها گفته‌ام و بار دگر می گویم که وطن باز وطن باز وطن در خطر است ای وطن‌خواهان زنهار وطن در خطر است» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر وطن در خطر است ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر وطن در خطر است ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»