شعر لحظه گمشده سهراب سپهری

مرداب اتاقم کدر شده بود – لحظه گمشده

  • مرداب اتاقم کدر شده بود – شعر لحظه گمشده سهراب سپهری

     

    مرداب اتاقم کدر شده بود

    و من زمزمه خون را در رگ‌هایم می‌شنیدم

    زندگی‌ام در تاریکی ژرفی می‌گذشت

    این تاریکی، طرح وجودم را روشن می‌کرد

    در باز شد

    و او با فانوسش به درون وزید

    زیبایی رها شده‌ای بود

    و من دیده به راهش بودم:

    رویای بی‌شکل زندگی‌ام بود.

    عطری در چشمم زمزمه کرد.

    رگ‌هایم از تپش افتاد.

    همه رشته‌هایی که مرا به من نشان می‌داد

    در شعله فانوسش سوخت:

    زمان در من نمی‌گذشت.

    شور برهنه‌یی بودم.

    او فانوسش را به فضا آویخت.

    مرا در روشن‌ها می‌جست.

    تار و پود اتاقم را پیمود

    و به من ره نیافت.

    نسیمی شعله فانوس را نوشید.

    وزشی می‌گذشت

    و من در طرحی جا می‌گرفتم،

    در تاریکی ژرف اتاقم پیدا می‌شدم.

    پیدا، برای که؟

    او دیگر نبود.

    آیا با روح تاریک اتاق آمیخت؟

    عطری در گرمی رگ‌هایم جابه‌جا می‌شد.

    حس کردم با هستی گمشده‌اش مرا می‌نگرد

    و من چه بیهوده مکان را می‌کاوم:

    آنی گم شده بود.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


    مطالب بیشتر در:

    سهراب سپهری

     

    اشعار سهراب سپهری

     

    مجموعه شعر مرگ رنگ

     

    مرداب اتاقم کدر شده بود

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «مرداب اتاقم کدر شده بود / و من زمزمه خون را در رگ‌هایم می‌شنیدم / زندگی‌ام در تاریکی ژرفی می‌گذشت / این تاریکی، طرح وجودم را روشن می‌کرد» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین سهراب سپهری که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطرها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای سهراب سپ بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطرهای پایانی یعنی : «حس کردم با هستی گمشده‌اش مرا می‌نگرد / و من چه بیهوده مکان را می‌کاوم: / آنی گم شده بود.» از چه سطرهایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای شعر لحظه گمشده سهراب سپهری

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر لحظه گمشده سهراب سپهری بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

     

    برای ورود به اینستاگرام سهراب سپهری اینجا کلیک کنید.

     

    پیشنهاد ویژه برای سهراب سپهری:

     

    شعر پشت دریاها سهراب سپهری

    شعر اهل کاشانم – صدای پای آب سهراب سپهری

    شعر مسافر سهراب سپهری

    شعر ساده رنگ سهراب سپهری

    شعر نیلوفر سهراب سپهری

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    پوریا ‌پلیکان
    Latest posts by پوریا ‌پلیکان (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»