شعر شب سیاه هوشنگ ابتهاج

برچید مهر دامن زربفت و خون گریست – شب سیاه

  • برچید مهر دامن زربفت و خون گریست – شعر شب سیاه هوشنگ ابتهاج

     

    برچید مهر دامن زربفت و خون گریست
    چشم افق به ماتم روز سیاه بخت
    وز هول خون چو کودک ترسیده مرغ شب
    نالید بر درخت
    شب سایه برفشاند و کلاغان خسته بال
    از راههای دور رسیدند تشنه کام
    رنگ شفق پرید و سیاهی فرو خزید
    از گوشه های بام
    من در شکنجه تب و جانم به پیچ و تاب
    در دیده پر آبم عکس جمال اوست
    بر می جهد ز چشمه جوشان مغز من
    هر دم خیال دوست
    چون ماهتاب بر سر ویران های دل
    مستانه پای کوبد در جامه سپید
    پیچد صدای خنده او در دل خراب
    لرزد تنم چو بید
    این مطرب از کجاست؟ که از نغمه های او
    بر خانه خراب دلم سیل درد ریخت
    این زخمه دست کیست که بر تار می زند؟
    تار دلم گسیخت
    چون وای مرگ جگر سوز و دل خراش
    چون ناله وداع غم انگیز
    و جانگزاست
    اندوهناک و شوم چو فریاد مرغ حق
    این نغمه عزاست
    این نغمه عزاست که منعشق مرده را
    امشب به گور می برم و خاک می کنم
    وز اشک غم که می چکد از چشم آرزو
    رخ پاک می کنم

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    25 جمله معروف ابله داستایوفسکی – تکه کتاب

    شعر خَمی که ابروی شوخِ تو در کمان انداخت حافظ _ غزل 16

    جایگاه قالب های کلاسیک در اندیشه نوگرای نیما

    شعر پنجره فروغ فرخزاد

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    هان! هلا! آی!

    مطالب بیشتر در:

    بیوگرافی هوشنگ ابتهاج

     

    اشعارهوشنگ ابتهاج

     

    مجموعه شعر سراب

     

    صفحه اینستاگرام هوشنگ ابتهاج

     

    کانال تلگرام هوشنگ ابتهاج

     

    برچید مهر دامن زربفت و خون گریست

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «برچید مهر دامن زربفت و خون گریست چشم افق به ماتم روز سیاه بخت وز هول خون چو کودک ترسیده مرغ شب نالید بر درخت شب سایه برفشاند و کلاغان خسته بال از راههای دور رسیدند تشنه کام رنگ شفق پرید و سیاهی فرو خزیداز گوشه های بام» آیا با این بیت ها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین هوشنگ ابتهاج که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این بیت ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای هوشنگ ابتهاج بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای بیت های پایانی یعنی : «تار دلم گسیخت چون وای مرگ جگر سوز و دل خراش چون ناله وداع غم انگیز و جانگزاست اندوهناک و شوم چو فریاد مرغ حق این نغمه عزاست این نغمه عزاست که منعشق مرده را امشب به گور می برم و خاک می کنم وز اشک غم که می چکد از چشم آرزو رخ پاک می کنم» از چه بیت هایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای شعر شب سیاه هوشنگ ابتهاج

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر شب سیاه هوشنگ ابتهاج بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *